خبر: شرکت طلاب مدرسه علمیه الزهرا (س) قروه در راهپیمایی 13 آبان
راهپيمايي روز 13 آبان
راهپيمايي روز 13 آبان در روز جمعه بعد از نماز جمعه با تجمع طلاب و اساتيد و كادر در مركز شهر جلوي مسجد جامع شهر قروه برگزار گرديد، كه دراين تجمع طلاب با ابراز انزجار خود از ايادي استكبار به راهپيمايي پرداختند.
خبر: برگزاری مراسم عید غدیر در مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (س) کامیاران
به مناسبت عید سعید غدیر خم مراسم جشنی در مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران برگزار گردید در این مراسم سرکار خانم کهریزی مدیر محترم مدرسه در مع طلاب خاطر نشان کردند:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل إلیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس إن الله لا
یهدی القوم الکافرین (مائده، 67)
ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولایت و جانشینی حضرت علی)
اعلام کن و اگر چنین نکنی ،رسالت الهی را نرسانده ای و بدان که خداوند تو را از (شر) مردم و( کسانی که
تحمل شنیدن این پیام را ندارند)حفظ می کند . که همانا خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند.
خطبه قبل از عید غدیر
پیامبر (ص) قبل واقعه غدیر 2خطبه مهم در دو موقعیت حساس بیان کردند .
1- در سرزمین منی که در این خطبه اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم
داشت و اینکه اموال به ناحق گرفته و خون های به ناحق ریخته را در جاهلیت رسمأ مورد عفو قرار دادند تا
کینه توزی ها از میان مردم برداشته شود و در پایان این خطبه مردم را از اختلاف و کینه توزی بعد ازایشان
سپس حدیث ثقلین برزبان مبارک ایشان جاری شد :
ای مردم( من دو چیز کران بها را در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی
شوید کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم)
2- خطبه دوم
پیامبر (ص) در روز سوم از توقف در سرزمین منی فرمان دادند که مردم در مسجد اجتماع کنند .
در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و اینکه مسلمانان
در برابر حقوق و قوانین الهی مساوی هستند .
لقب امیر المومنین (علیه السلام)
در مکه جبرئیل لقب (امیرالمومنین) را به عنوان اختصاص آن به حضرت علی (ع) از جانب الهی آورد
گرچه قبلأ این لقب برای آن حضرت تعیین شده بود .
پیامبر (ص) دستور دادند که یک به یک اصحاب نزد حضرت علی (ع) بروند و به عنوان امیرالمومنین بر او
سلام کنند . بگویند : { السلام علیک یا امیرالمومنین}
در میان عده ای {ابو بکر و عمر} به عنوان اعتراض به پیامبر (ص) گفتند: آیا این حقی ازطرف خدا و
رسولش است؟
بخش دوم : در مورد مطلب مهم جانشینی که اگر این را بیان نکنند پیام خداوند را نرسانده اند و رسالت الهی
را انجام نداده اند .
بخش سوم : در مورد امامت 12 امام بعد از خود تا قیامت که همه طمعهای منافقین یکباره قطع شود .
بخش چهارم : پیامبر (ص) با بلند کردن دست علی (ع) و معرفی ایشان به عنوان جاتشین فرمودند : (من کنت
مولاه فهذا علی مولاه ، اللهم وال من والله و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله )
هرکس من نسبت به او صاحب اختیار تر بوده ه ام این علی هم نسبت به او صاحب اختیار تر است .خدایا
دوست بدار هرکس علی را دوست دارد و دشمن بدار هرکس که او را دشمن بدارد و یاری کن هرکس که او
را یاری کی کند و خوار کن هرکس او را خوار میکند.
و در آخر مردم را به وعده بهشت خداوند داد هرکس را که با ائمه باشد و وعده جهنم خداوند داد هرکس را که
با آنها مخالفت کند.
حرمت علیکم المیتة والد ولحم الخنزیر و ما اهل لغیر الله به و المنخنقه و الموقوذة والتردیة وما أکل السبع إلا و
ما ذبح علی النصب وأن تستقسموا بالازلام ذلکم فسق الیوم یئس الذین کفروامن دیتکم فلا تخشوهم و اخشون
الیوم اکملت لکم دینکم و اتمت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینأ فمن اضطر فی مخمصةغیر متجانف
لاثم فإن الله غفور رحیم (مائده ،3)
برشما (خوردن گوشت) مردار ،خون ،گوشت خوک و حیوانی که به نام غیر خدا ذبح شود ، و حیوانی (حلال
گوشت) که بر اثر خفه شدن ،یا کتک خوردن ، یا پرت شدن ،شاخ خوردن بمیرد، و نیم خورده درندگان حرام
شده است مگر آنکه ( قبل از کشته شدن به دست درنده ) به طور شرعی ذبح کرده باشید . همچنین حرام است
حیوانی که برای بت ها ذبح شده یا به وسیله ی چوبه های قمار تقسیم می کنید . همه ی اینها نافرمانی خداست .
امروز ، (روز هجده ذی الحجه سال دهم هجری که حضرت علی (ع) به فرمان خدا به جانشینی پیامبر اکرم
(ص) منصوب شد) کافران از(زوال) دین مأیوس شما مأیوس شدند ، پس از آنان نترسید و از من بترسید .
برگزیدم . پس هر که در گرسنگی گرفتار شود ، بی آنکه میل به گناه داشته باشد ،(می تواند از خوردنی ها ی
تحریم شده بهره ببرد .)همانا خداوند بخشنده و مهربان است.واین آیه را توضیح دادند.
عقل!!
قال الله الحكيم : (و ما عندالله خير و اءبقى اءفلا تعقلون ) (قصص : آيه 60)
:آنچه نزد خداست بهتر و باقى تر است اگر تعقل كنيد.
امام صادق عليه السلام : لا بلغ جميع العابدين فى فضل عبادتهم ما بلغ العاقل (518).
:همه عابدان در فضل عبادتشان به آنچه كه عاقل رسيده نمى رسند.
شرح كوتاه :
الهى آنكه عقل دادى چه ندادى و آنكه عقل ندادى چه دادى (519) قوم انسان به عقل است و كسى كه از اين قوه در كارهايش مدد نگرفت زيان ديد.
عقل از لشگريان رحمان است و حجت درونى است . عقل چه طبيعى و درونى ، و چه تجربى هر كدام سبب ترقى انسان مى شوند.
انبياء با مردم باندازه عقولشان حرف مى زدند و آنها را هدايت مى كردند. روز قيامت خدا به اندازه درك از بندگان حساب مى كشد. خرابى زندگى اخروى تابع پيروى كوركورانه است چنانكه با نابخردى و تعصب ، در يك روز بنى اسرائيل هفتاد پيامبر را كشتند.!!
عفو پسر از قاتل
چون خلافت به بنى العباس رسيد، بزرگان بنى اميه فرار كردند و مخفى شدند. از جمله ابراهيم بن سليمان بن عبدالملك كه پيرمردى دانشمند و اديب بود. از اولين خليفه عباسى ، ابوالعباس سفاح براى او امان گرفتند.
روزى سفاح به او گفت : مايلم آنچه در موقع مخفى شدنت اتفاق افتاد بگوئى . ابراهيم گفت : در (حيره ) در منزلى نزديك بيابان پنهان بودم روزى بالاى بام پرچمهاى سياهى از كوفه نمودار شد، خيال كردم قصد گفتن مرا دارند و فرار كردم به كوفه آمدم و سرگردان در كوچه ها مى گشتم به درب خانه بزرگى رسيدم . ديدم سوارى با چند نفر غلام وارد شدند و گفتند: چه مى خواهى ؟ گفتم : مردى هراسانم و پناه به شما آورده ام . مرا داخل يكى از اطاقها جاى داده و با بهترين وجه از من پذيرائى نمودند نه آنها از من چيزى پرسيدند و نه من از آنها درباره صاحب منزل سئوالى كردم .
فقط مى ديدم هر روز آن سوار با چند غلام بيرون مى روند گردش مى كنند و برمى گردند. روزى پرسيدم : دنبال كسى مى گرديد كه هر روز جستجو مى كنيد؟
گفت : بدنبال ابراهيم بن سليمان كه پدرم را كشته مى گرديم تا مخفى گاه او را پيدا كنيم و از او انتقام بكشيم . ديدم راست مى گويد پدر صاحب خانه را من كشتم . گفتم : من شما را به خاطر پذيرائى از من ، راهنمائى مى كنم به قاتل پدرت ، با بى صبرى گفت : كجاست ؟ گفتم : من ابراهيم بن سليمان هستم ! گفت : دروغ مى گوئى ، گفتم ، نه بخدا قسم در فلان تاريخ و فلان روز پدرت را كشتم !
فهميد راست مى گويم ، رنگش تغيير كرد و چشمهايش سرخ شد، سر را بزير انداخت و پس از گذشت زمانى سر برداشت و گفت : اما در پيشگاه خداى عادل انتقام خون پدرم را از تو خواهند گرفت ، چون به تو پناه دادم تو را نخواهم كشت ، از اينجا خارج شو كه مى ترسم از طرف من به تو گزندى برسد. هزار دينار به من داد. از گرفتن خوددارى كردم و از آنجا و از آنجا خارج شدم ، اينك با كمال صراحت مى گويم بعد از شما، كسى را كريم تر از او نديدم.
نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر
نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر
(قسمت سوم)
پس از احتكار منع كن كه رسول الله (صلى الله عليه و آله ) از آن منع كرده است و بايد خريد و فروش به آسانى صورت گيرد و بر موازين عدل ، به گونه اى كه در بها، نه فروشنده زيان بيند و نه بر خريدار اجحاف شود. پس از آنكه احتكار را ممنوع داشتى ، اگر كسى باز هم دست به احتكار كالا زد، كيفرش ده و عقوبتش كن تا سبب عبرت ديگران گردد ولى كار به اسراف نكشد.
خدا را، خدا را، در باب طبقه فرودين كسانى كه بيچارگان اند از مساكين و نيازمندان و بينوايان و زمينگيران . در اين طبقه ، مردمى هستند سائل و مردمى هستند، كه در عين نياز روى سؤ ال ندارند. خداوند حقى براى ايشان مقرر داشته و از تو خواسته است كه آن را رعايت كنى ، پس ، در نگهداشت آن بكوش . براى اينان در بيت المال خود حقى مقرر دار و نيز بخشى از غلات اراضى خالصه اسلام را، در هر شهرى ، به آنان اختصاص ده . زيرا براى دورترينشان همان حقى است كه نزديكترينشان از آن برخوردارند. و از تو خواسته اند كه حق همه را، اعم از دور و نزديك ، نيكو رعايت كنى . سرمستى و غرور، تو را از ايشان غافل نسازد، زيرا اين بهانه كه كارهاى خرد را به سبب پرداختن به كارهاى مهم و بزرگ از دست هشتن ، هرگز پذيرفته نخواهد شد.
پس همت خود را از پرداختن به نيازهايشان دريغ مدار و به تكبر بر آنان چهره دژم منماى و كارهاى كسانى را كه به تو دست نتوانند يافت ، خود، تفقد و بازجست نماى . اينان مردمى هستند كه در نظر ديگران بيمقدارند و مورد تحقير رجال حكومت . كسانى از امينان خود را كه خداى ترس و فروتن باشند، براى نگريستن در كارهايشان برگمار تا نيازهايشان را به تو گزارش كنند.
با مردم چنان باش ، كه در روز حساب كه خدا را ديدار مى كنى ، عذرت پذيرفته آيد كه گروه ناتوانان و بينوايان به عدالت تو نيازمندتر از ديگران اند و چنان باش كه براى يك يك آنان در پيشگاه خداوندى ، در اداى حق ايشان ، عذرى توانى داشت .
تيماردار يتيمان باش و غمخوار پيران از كار افتاده كه بيچاره اند و دست سؤ ال پيش كس دراز نكنند و اين كار بر واليان دشوار و گران است و هرگونه حقى دشوار و گران آيد. و گاه باشد كه خداوند اين دشواريها را براى كسانى كه خواستار عاقبت نيك هستند، آسان مى سازد. آنان خود را به شكيبايى وامى دارند و به وعده راست خداوند، درباره خود اطمينان دارند.
براى كسانى كه به تو نياز دارند، زمانى معين كن كه در آن فارغ از هر كارى به آنان پردازى . براى ديدار با ايشان به مجلس عام بنشين ، مجلسى كه همگان در آن حاضر توانند شد و، براى خدايى كه آفريدگار توست ، در برابرشان فروتنى نمايى و بفرماى تا سپاهيان و ياران و نگهبانان و پاسپانان به يك سو شوند، تا سخنگويشان بى هراس و بى لكنت زبان سخن خويش بگويد. كه من از رسول الله (صلى الله عليه و آله ) بارها شنيدم كه مى گفت پاك و آراسته نيست امتى كه در آن امت ، زيردست نتواند بدون لكنت زبان حق خود را از قوى دست بستاند. پس تحمل نماى ، درشتگويى يا عجز آنها را در سخن گفتن . و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز تا خداوند درهاى رحمتش را به روى تو بگشايد و ثواب طاعتش را به تو عنايت فرمايد. اگر چيزى مى بخشى ، چنان بخش كه گويى تو را گوارا افتاده است و اگر منع مى كنى ، بايد كه منع تو با مهربانى و پوزشخواهى همراه بود.
سپس كارهايى است كه بايد خود به انجام دادنشان پردازى . از آن جمله ، پاسخ دادن است به كارگزاران در جايى كه دبيرانت درمانده شوند. ديگر برآوردن نيازهاى مردم است در روزى كه بر تو عرضه مى شوند، ولى دستيارانت در اداى آنها درنگ و گرانى مى كنند. كار هر روز را در همان روز به انجام رسان ، زيرا هر روز را كارى است خاص خود.
بهترين وقتها و بيشترين ساعات عمرت را براى آنچه ميان تو و خداست ، قرار ده اگر چه در همه وقتها، كار تو براى خداست ، هرگاه نيتت صادق باشد و رعيت را در آن آسايش رسد.
بايد در اقامه فرايضى ، كه خاص خداوند است ، نيت خويش خالص گردانى و در اوقاتى باشد كه بدان اختصاص دارد. پس در بخشى از شبانه روز، تن خود را در طاعت خداى بگمار و اعمالى را كه سبب نزديكى تو به خداى مى شود به انجام رسان و بكوش تا اعمالت بى هيچ عيب و نقصى گزارده آيد، هر چند، سبب فرسودن جسم تو گردد. چون با مردم نماز مى گزارى ، چنان مكن كه آنان را رنجيده سازى يا نمازت را ضايع گردانى ، زيرا برخى از نمازگزاران بيمارند و برخى نيازمند. از رسول الله (صلى الله عليه و آله ) هنگامى كه مرا به يمن مى فرستاد، پرسيدم كه چگونه با مردم نمازگزارم ؟ فرمود: به قدر توان ناتوانترين آنها و بر مؤ منان مهربان باش .
به هر حال ، روى پوشيدنت از مردم به دراز نكشد، زيرا روى پوشيدن واليان از رعيت خود، گونه اى نامهربانى است به آنها و سبب مى شود كه از امور ملك آگاهى اندكى داشته باشند. اگر والى از مردم رخ بپوشد، چگونه تواند از شوربختيها و رنجهاى آنان آگاه شود. آن وقت ، بسا بزرگا، كه در نظر مردم خرد آيد و بسا خردا، كه بزرگ جلوه كند و زيبا، زشت و زشت ، زيبا نمايد و حق و باطل به هم بياميزند. زيرا والى انسان است و نمى تواند به كارهاى مردم كه از نظر او پنهان مانده ، آگاه گردد.
و حق را هم نشانه هايى نيست كه به آنها انواع راست از دروغ شناخته شود. و تو يكى از اين دو تن هستى يا مردى هستى در اجراى حق گشاده دست و سخاوتمند، پس چرا بايد روى پنهان دارى و از اداى حق واجبى كه بر عهده توست دريغ فرمايى و در كار نيكى ، كه بايد به انجام رسانى ، درنگ روا دارى . يا مردى هستى كه هيچ خواهشى را و نيازى را برنمى آورى ، در اين حال ، مردم ، ديگر از تو چيزى نخواهند و از يارى تو نوميد شوند، با اينكه نيازمنديهاى مردم براى تو رنجى پديد نياورد، زيرا آنچه از تو مى خواهند يا شكايت از ستمى است يا درخواست عدالت در معاملتى .
و بدان ، كه والى را خويشاوندان و نزديكان است و در ايشان خوى برترى جويى و گردنكشى است و در معاملت با مردم رعايت انصاف نكنند. ريشه ايشان را با قطع موجبات آن صفات قطع كن . به هيچيك از اطرافيان و خويشاوندانت زمينى را به اقطاع مده ، مبادا به سبب نزديكى به تو، پيمانى بندند كه صاحبان زمينهاى مجاورشان را در سهمى كه از آب دارند يا كارى كه بايد به اشتراك انجام دهند، زيان برسانند و بخواهند بار زحمت خود بر دوش آنان نهند. پس لذت و گوارايى ، نصيب ايشان شود و ننگ آن در دنيا و آخرت بهره تو گردد. اجراى حق را درباره هر كه باشد، چه خويشاوند و چه بيگانه ، لازم بدار و در اين كار شكيبايى به خرج ده كه خداوند پاداش شكيبايى تو را خواهد داد. هر چند، در اجراى عدالت ، خويشاوندان و نزديكان تو را زيان رسد. پس چشم به عاقبت دار، هر چند، تحمل آن بر تو سنگين آيد كه عاقبتى نيك و پسنديده است .
اگر رعيت بر تو به ستمگرى گمان برد، عذر خود را به آشكارا با آنان در ميانه نه و با اين كار از بدگمانيشان بكاه ، كه چون چنين كنى ، خود را به عدالت پروده اى و با رعيت مدارا نموده اى . عذرى كه مى آورى سبب مى شود كه تو به مقصود خود رسى و آنان نيز به حق راه يابند.
اگر دشمنت تو را به صلح فراخواند، از آن روى برمتاب كه خشنودى خداى در آن نهفته است . صلح سبب بر آسودن سپاهيانت شود و تو را از غم و رنج برهاند و كشورت را امنيت بخشد. ولى ، پس از پيمان صلح ، از دشمن برحذر باش و نيك برحذر باش . زيرا دشمن ، چه بسا نزديكى كند تا تو را به غفلت فرو گيرد. پس دورانديشى را از دست منه و حسن ظن را به يك سو نه و اگر ميان خود و دشمنت پيمان دوستى بستى و امانش دادى به عهد خويش وفا كن و امانى را كه داده اى ، نيك ، رعايت نماى .
در برابر پيمانى كه بسته اى و امانى كه داده اى خود را سپر ساز، زيرا هيچ يك از واجبات خداوندى كه مردم با وجود اختلاف در آرا و عقايد، در آن همداستان و همراءى هستند، بزرگتر از وفاى به عهد و پيمان نيست . حتى مشركان هم وفاى به عهد را در ميان خود لازم مى شمردند، زيرا عواقب ناگوار غدر و پيمان شكنى را دريافته بودند. پس در آنچه بر عهده گرفته اى ، خيانت مكن و پيمانت را مشكن و خصمت را به پيمان مفريب . زيرا تنها نادانان شقى در برابر خداى تعالى ، دليرى كنند.
خداوند پيمان و زينهار خود را به سبب رحمت و محبتى ، كه بر بندگان خود دارد، امان قرار داده و آن را چون حريمى ساخته كه در سايه سار استوار آن زندگى كنند و به جوار آن پناه آورند. پس نه خيانت را جايى براى خودنمايى است و نه فريب را و نه حيله گرى را. پيمانى مبند كه در آن تاءويل را راه تواند بود و پس از بستن و استوار كردن پيمان براى بر هم زدنش به عبارتهاى دو پهلو كه در آنها ايهامى باشد، تكيه منماى . و مبادا كه سختى اجراى پيمانى كه بر گردن گرفته اى و بايد عهد خدا را در آن رعايت كنى ، تو را به شكستن و فسخ آن وادارد، بى آنكه در آن حقى داشته باشى .
زيرا پايدارى تو در برابر كار دشوارى كه اميد به گشايش آن بسته اى و عاقبت خوشش را چشم مى دارى ، از غدرى كه از سرانجامش بيمناك هستى بسى بهتر است . و نيز به از آن است كه خداوندت بازخواست كند و راه طلب بخشايش در دنيا و آخرت بر تو بسته شود.
بپرهيز از خونها و خونريزيهاى بناحق . زيرا هيچ چيز، بيش از خونريزى بناحق ، موجب كيفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب نگردد و نعمتش را به زوال نكشد و رشته عمر را نبرد. خداوند سبحان ، چون در روز حساب به داورى در ميان مردم پردازد، نخستين داورى او درباره خونهايى است كه مردم از يكديگر ريخته اند. پس مباد كه حكومت خود را با ريختن خون حرام تقويت كنى ، زيرا ريختن چنان خونى نه تنها حكومت را ناتوان و سست سازد، بلكه آن را از ميان برمى دارد يا به ديگران مى سپارد. اگر مرتكب قتل عمدى شوى ، نه در برابر خدا معذورى ، نه در برابر من ، زيرا قتل عمد موجب قصاص مى شود. اگر به خطايى دچار گشتى و كسى را كشتى يا تازيانه ات ، يا شمشيرت ، يا دستت در عقوبت از حد درگذرانيد يا به مشت زدن و يا بالاتر از آن ، به ناخواسته ، مرتكب قتلى شدى ، نبايد گردنكشى و غرور قدرت تو مانع آيد كه خونبهاى مقتول را به خانواده اش بپردازى .
از خودپسندى و از اعتماد به آنچه موجب اعجابت شده و نيز از دلبستگى به ستايش و چرب زبانيهاى ديگران ، پرهيز كن ، زيرا يكى از بهترين فرصتهاى شيطان است براى تاختن تا كردارهاى نيكوى نيكوكاران را نابود سازد. زنهار از اينكه به احسان خود بر رعيت منت گذارى يا آنچه براى آنها كرده اى ، بزرگش شمارى يا وعده دهى و خلاف آن كنى . زيرا منت نهادن احسان را باطل كند و بزرگ شمردن كار، نور حق را خاموش گرداند و خلف وعده ، سبب برانگيختن خشم خدا و مردم شود.
خداى تعالى فرمايد خداوند سخت به خشم مى آيد كه چيزى بگوييد و به جاى نياوريد.(42)
از شتاب كردن در كارها پيش از رسيدن زمان آنها بپرهيز و نيز، از سستى در انجام دادن كارى كه زمان آن فرا رسيده است و از لجاج و اصرار در كارى كه سررشته اش ناپيدا بود و از سستى كردن در كارها، هنگامى كه راه رسيدن به هدف باز و روشن است ، حذر نماى . پس هر چيز را به جاى خود بنه و هر كار را به هنگامش به انجام رسان .
و بپرهيز از اينكه به خود اختصاص دهى ، چيزى را كه همگان را در آن حقى است يا خود را به نادانى زنى در آنچه توجه تو به آن ضرورى است و همه از آن آگاه اند. زيرا بزودى آن را از تو مى ستانند و به ديگرى مى دهند. زودا كه حجاب از برابر ديدگانت برداشته خواهد شد و بينى كه داد مظلومان را از تو مى ستانند. به هنگام خشم خويشتندار باش و از شدت تندى و تيزى خود بكاه و دست به روى كس بر مدار و سخن زشت بر زبان مياور و از اينهمه ، خود را در امان دار باز ايستادن از دشنامگويى و به تاءخيرافكندن قهر خصم ، تا خشمت فرو نشيند و زمام اختيارت به دستت آيد. و تو بر خود مسلط نشوى مگر آنگاه كه بيشتر همّت ياد بازگشت به سوى پروردگارت شود.
بر تو واجب آمد كه همواره به ياد داشته باشى ، آنچه كه بر واليان پيش از تو رفته است ، از حكومت عادلانه اى كه داشته اند يا سنت نيكويى كه نهاده اند يا چيزى از پيامبر، (صلى الله عليه و آله ) كه آورده اند يا فريضه اى كه در كتاب خداست و آن را برپاى داشته اند. پس اقتدا كنى به آنچه ما بدان عمل مى كرده ايم و بكوشى تا از هر چه در اين عهدنامه بر عهده تو نهاده ام و حجت خود در آن بر تو استوار كرده ام ، پيروى كنى ، تا هنگامى كه نفست به هوا و هوس شتاب آرد، بهانه اى نداشته باشى . و جز خداى كس نيست كه از بدى نگهدارد و به نيكى توفيق دهد.
از وصايا و عهود رسول الله (صلى الله عليه و آله ) با من ترغيب به نماز بود و دادن زكات و مهربانى با غلامانتان . و من اين عهدنامه را كه براى تو نوشته ام به وصيت او پايان مى دهم و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم .
و از اين عهد نامه (كه پايان آن است ):
از خداى مى طلبم كه به رحمت واسعه خود و قدرت عظيمش در برآوردن هر مطلوبى مرا و تو را توفيق دهد به چيزى كه خشنوديش در آن است ، از داشتن عذرى آشكار در برابر او و آفريدگانش و آوازه نيك در ميان بندگانش و نشانه هاى نيك در بلادش و كمال نعمت او و فراوانى كرمش . و اينكه كار من و تو را به سعادت و شهادت به پايان رساند، به آنچه در نزد اوست مشتاقيم و السلام على رسول الله صلى الله عليه و آله الطيبين الطاهرين .
منبع: نهج البلاغه
سبب توبه بشر حافى
سبب توبه بشر حافى
و اينكه بشر حافى از خوردن عرق و شراب و ساز و آواز و معصيت توبه كرد و با زهد و تقوا به آن مقامات رسيد سببش اين بود كه در راه قطعه (كاغذى ) را ديد كه در آن نوشته شده بود بسم الله الرحمن الرحيم و زير پاى مردم افتاده بود پس آن را برداشت و با پولهائى كه همراه داشت عطر خريد و آن كاغذ را پاك و معطر كرد و در وسط سوراخ ديوارى گذاشت پس در خواب ديد كه گوينده اى به او مى گويد: اى بشر، اسم مرا پاك و پاكيزه كردى ، من هم قطعا نام تو را در دنيا و آخرت پاك و پاكيزه گردانم ، پس چون صبح شد، توبه كرد.
اندوه سرمایه داران گناهکار
اندوه سرمایه داران
از حضرت علی (ع)
بزرگترین حسرت ها در روز قیامت، حسرت مردی است که مالی را به گناه گرد آورد، و آن را شخصی به ارث برد که در اطاعت خدای سبحان بخشش کند و با آن وارد بهشت شود، و گردآورنده اولی وارد جهنم شود.
منبع: نهج البلاغه
فرمان علی به نیکی
خطبه اى از حضرت علي (ع ) كه در آغاز خلافتش فرمود:
خداى سبحان ، كتابى هدايت كننده نازل كرد و در آن نيكيها و بديها را بيان فرمود. پس به راه نيكى رويد تا هدايت شويد و از بدى اعراض كنيد تا به راه راست افتيد.
بر شما باد به واجبات . آنها را براى خداى به جاى آريد تا شما را به بهشت برد. خداوند چيزهايى را، كه ناشناخته نيست ، بر شما حرام كرده (و چيزهايى را كه در آنها عيبى نيست بر شما حلال نموده .) حرمت مسلمان را از هر حرمتى برتر داشته . حقوق مسلمانان را به اخلاص و يكتاپرستى پيوند داده . پس مسلمان كسى است كه مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند، مگر پاى حق در ميان باشد كه گزند بر مسلمان جز در موردى كه واجب باشد روا نيست . سبقت گيريد به واقعه اى كه همگان را در برگيرد و يك يك شما را از آن چاره نيست ، يعنى مرگ . مردم پيش روى شمايند، و به عيان مرگشان را مى بينيد و مرگ از قفايتان شما را مى خواند. سبكبار شويد تا برسيد. آنان كه پيشتر رفته اند، در انتظار از پس آمدگانند. از خدا بترسيد، در حق بندگانش و بلادش ، زيرا شما مسئول هستيد حتى در برابر زمينها و ستوران . خدا را فرمان بريد و سر از فرمان او برمتابيد. خير را هر جاى ، كه ديديد، برگيريد و شر را هر جاى ، كه ديديد، از آن اعراض كنيد.
منبع: نهج البلاغه
خبر: برگزاری مراسم جشن میلاد با سعادت امام هادی (ع) در مدرسه زینب الکبری سریش آباد
برنامه های اجرا شده به مناسبت ولادت باسعادت پیشوای دهم امام علی النقی (ع) به شرح ذیل
می باشد:
در مدرسه علمیه زینب الکبری (س)سریش آباد به مناسبت میلاد با سعادت دهمین پیشوای شیعیان جهان حضرت امام هادی(ع) مراسم جشنی برپاگردید.
در این مراسم سرکار خانم انتظاری ابتدا با تبریک این میلاد فرخنده بحث را آغاز کرده وسپس درباره امامت حضرت که درسن کودکی ظرفیت وجودی پذیرش فیوضات الهی وامامت را دارابودند واثبات امامت حضرت برای اصحاب وعالمان واندیشمندان جامعه با پاسخگوییها وارائه فتاواهای روشن وبی بد یل که زبان تحسینشان را برمی انگیخت اشاره کردند ودر پایان به مقام معنوی طلاب ومورد توجه وعنایات ائمه معصومین بودن را متذکر شدند.
خبر: سخنرانی فرمانده ناحیه مقاومت شهیده سمیه بسیج خواهران با موضوع حجاب و عفاف در بین طلاب مدرسه علمیه زینب الکبری (س) سریش آباد
فرمانده ناحیه مقاومت بسیج خواهران سرکار خانم اکبری درباره حجاب وعفاف مطالبی را بیان نموده وبا توجه به ضرورت حفظ حجاب مطالب زیر را خاطر نشان کردند:
1- بحث حجاب در قرآن ودین مبین اسلام
2- اهمیت وپرداختن به مسله حجاب با توجه به کم رنگ شدن آن در جامعه کنونی
3- احیا وپاسداشت وظیفه خطیر امر به معرف ونهی از منکردر خصوص مسله حجاب
4- جهت محجبه شدن دانش آموزان مقنعه وچادرهای مناسب وجدید به آنان هدیه داده شود
5- برگزاری نمایشگاه حجاب در سطح شهر