اللهم عجل لولیک الفرج
آخرین آزمایش یاران
آخرین آزمایش یاران
امام حسین(ع) در شب عاشورا در میان بنی هاشم و یاران خویش قرار گرفت و خطبه ای چنین خواند:
من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود ندیدم و اهل بیت و خاندانی باوفاتر و صدیق تر از اهل بیت خود سراغ ندارم. خداوند به همه شما جزای خیر دهد.»
آن گاه فرمود: «جدم رسول خدا(ص) خبر داده بود که من به عراق فراخوانده می شوم و در محلی به نام عمورا و کربلا فرود آمده و در همان جا به شهادت می رسم و اکنون وقت این شهادت رسیده است. به اعتقاد من همین فردا، دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد کرد و حالا شما آزاد هستید و من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه می دهم که از این سیاهی شب استفاده کرده و هر یک از شما دست یکی از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوی آبادی و شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات بخشد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست یابند با دیگران کاری نخواهند داشت، خدا به همه شما جزای خیر و پاداش نیک عنایت کند!»
این پیشنهاد در واقع آخرین آزمایش بود از سوی آن حضرت و نتیجه این آزمایش، عکس العمل یاران آن بزرگوار بود که هر یک با بیان خاص، وفاداری خود را به آن حضرت و استقامت و پایداری خویش را تا آخرین قطره خون اعلام داشتند و بدین گونه از این آزمایش روسفید و سرفراز بیرون آمدند.
اولین کسی که پس از سخنرانی امام(ع) لب به سخن گشود، برادرش عباس بن علی(ع) بود. او چنین گفت: لا أرنا ذلک أبدا؛ خدا چنین روزی را نیاورد که ما تو را بگذاریم و به سوی شهر خود برگردیم.»
امام خود می دانست که شهید خواهد شد (ما ارانی الا مقتولا). (موسوعه کلمات الامام الحسین(ع)، ص۳۹۹) این سرنوشت خونین را به یاران خویش نیز خبر داد تا همراهی شان از روی بصیرت و آگاهی باشد. امام حسین(ع) شب عاشورا در جمع یاران خویش فرمود: «اینان مرا و همه کسانی را که پیش روی من جهاد می کنند خواهند کشت. پس از غارت، خانواده مرا به اسارت خواهند برد. بیم آن دارم که شما از این مسائل خبر نداشته باشید، یا بدانید ولی (از رفتن) شرم کنید. نیرنگ نزد ما خاندان حرام است، هر کس دوست ندارد با ما باشد، بازگردد…»(همان)
عباس، این فرمانده ولایتمدار است که در روز عاشورا در حمایت از ولایت جان خود را تقدیم کرد و وفاداری خود را در اشعار حماسی و رجزخوانی هایش باز گفت، چنان که فرمود: والله ان قطعتموا یمینی/ انی احامی ابدا عن دینی/ وعن امام صادق الیقین/ نجل النبی الطاهرالامین؛ به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید، من هرگز از حمایت دین و از امام صادق و یقینی خودم که فرزند پیامبر پاک و امین است دست برنمی دارم.
در این عبارت به صراحت اعلام می دارد که آن چه او را در میدان جنگ نگه داشته و جانش را تقدیم می کند، حمایت از دینی است که براساس اصول ولایتمداری از معصومان(ع) بنیاد نهاده شده است. بنابراین آن چه عامل وفاداری اوست، ایمان به ولایت و اطاعت و دفاع از حوزه ولایت است.
حضرت عباس(ع) از نگاه امام صادق(ع)
حضرت عباس(ع) از نگاه امام صادق(ع)
یکی از بهترین القابی که امام صادق(ع) به آن بزرگوار به سبب اطاعت از ولی الله می دهد، عنوان «عبدصالح المطیع لله» است که در این سخن، امام صادق(ع) عموی خویش را در مقام بندگی و عبودیت و در ردیف صالحان و مطیعان قرار می دهد. در زیارت نامه آن حضرت(ع) امام صادق(ع) می فرماید: السلام علیک ایهاالعبد الصالح المطیع لله (مفاتیح الجنان)
خداوند در قرآن کریم، چنین شخصیتی را در خط صراط مستقیم و صراط کسانی می داند که مورد انعام الهی هستند و در آیه ای دیگر آنان را در ردیف انبیا معرفی می فرماید: «من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا» (نساء، آیه ۶۹)
امام صادق(ع) در سخنی دیگر در حق عموی خویش می فرماید: «کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیره صلب الایمان جاهد مع ابی عبدالله و ابلی بلاء حسنا؛ عموی ما عباس بن علی(ع) دارای بصیرت دینی و استواری در باور بود. در راه خداوند در رکاب ابی عبدالله جهاد کرد و نیکو آزمایش داد و به شهادت رسید. (اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۳۰)
این مطلب به خوبی نشان می دهد که فداکاری حضرت عباس(ع) همانند فداکاری برادری برای برادر نیست، بلکه نمی توان این فداکاری و جانفشانی را جز در عنوان «اطاعت از ولایت» تعبیر و تفسیر کرد. از این رو در توصیف و ستایش ایشان به این نکته توجه داده می شود که ایشان از اهل بصیرت و ولایت و از صالحین بودند.در زیارت مخصوص حضرت عباس(ع) هم به همین نکته اشاره می شود که: «اشهدانک مضیت علی بصیره من امرک مقتدیا بالصالحین و متبعاللنبیین؛ شهادت می دهم عمر با برکت خود را در بصیرت گذراندی، به صالحان اقتدا و از جمیع انبیا پیروی کردی. (مفاتیح الجنان)
شناخت روشن و یقینی از دین، تکلیف، پیشوا، حجت خدا، راه، دوست و دشمن، حق و باطل، همان چیزی است که از آن به «بصیرت» یاد می شود. مومن واقعی اهل بصیرت است و در فتنه ها و آزمون ها به سبب همین توانایی و نور الهی در دل است که سربلند بیرون می آید و گرفتار نمی شود در مبارزات و فعالیت های سیاسی و اجتماعی و موضع گیری ها، جایگاه بصیرت روشن تر می شود و بدون آن، حتی مبارزه و جنگ هم کورکورانه و گاهی در مسیر باطل قرار می گیرد. انتخاب درست نیز بستگی به بینش صحیح و بصیرت انسان دارد.
قرآن کریم به این موضوع به عنوان ویژگی یک رهبر و دعوت کننده به خیر و هدایت اشاره می کند، آن جا که می فرماید: «قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی؛ بگو این راه من است. من و پیروانم با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم.» (یوسف، آیه ۱۰۸) حضرت علی(ع) نیز از رزمندگان راستین با این صفت یاد می کند که: «حملوا بصائرهم علی اسیافهم، بصیرت های خویش را بر شمشیرهایشان سوار کردند. یعنی اگر در میدان نبرد تیغ می زدند، از روی بصیرت بود.» (بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۸۷)
همین بصیرت است که ملت ایران را در پیروی از ولایت و رهایی از فتنه های بزرگ داخلی و خارجی یاری کرد و سربلندی و افتخار را برای دولت و ملت اسلامی رقم زد.
آنچه در راه طلب خسته نگردد هرگز پای پر آبله و بادیه پیمای من است
آنچه در راه طلب خسته نگردد هرگز پای پر آبله و بادیه پیمای من است
غیر از عشق و محبت، که پای زائر را پیاده به مرقد حسین(علیه السلام)
میکشاند و رنج سفر و خوف و خطر را به جان میخرد، زیارت سیدالشهدا علیه السلام با پای پیاده، ثواب بسیار دارد و مورد تاکید پیشوایان دین است.
امام صادق (علیهالسلام) فرموده است: «من خرج من منزله یرید زیاره قبر الحسین بن علی (علیهالسلام) ان کان ماشیا کتبت له بکل خطوه حسنه و محاعنه سیئه…»؛ هر کس به قصد زیارت امام حسین(علیهالسلام)، پیاده از خانهاش خارج شود، خداوند در مقابل هر گام، برای او حسنهای مینویسد و گناهی از او میزداید.یکی از زائران همیشگی امام حسین(علیهالسلام) که هر ماه آن حضرت را زیارت میکرده، بخاطر پیری و ناتوانی، یک بار نتوانست برود. نوبت بعد که پیاده پس از چند روز راهپیمایی به حرم میرسد و سلام میدهد و نماز زیارت میخواند، در خواب، آن حضرت را میبیند که به وی میگوید: چرا به من جفا کردی، تو که نیکوکار بودی… .این شدت عنایت ائمه را به زائر پیاده میرساند. معاویه بن وهب (از اصحاب امام صادق علیهالسلام) میگوید:
خدمت آن حضرت رسیدم. در مصلای خود در خانهاش نشسته بود و پس از نماز با خداوند راز و نیاز میکرد. از جمله (در دعا نسبت به زائران قبر حسین علیهالسلام) میگفت:
«خدایا زائران قبر حسین را بیامرز، اینان که در این راه، پول خرج میکنند، بدنهای خود را در این راه در معرض قرار میدهند… خدایا رحمت کن بر چهرههایی که آفتاب، رنگ آنها را تغییر داده، صورتهایی که متوجه قبر ابا عبدالله است، چشمهایی که در محبت ما اشک میریزد… خدایا این جانها و بدنها را به تو میسپارم، تا کنار حوض کوثر به هم برسیم… .» این سنت زیارت پیاده، از زمان ائمه بوده و تاکنون نیز ادامه دارد و اجر بیشماری برای آن نقل شده است.
فاضل دربندی مینویسد: این پیاده بودن، یا به جهت فقیر بودن زائر است که نشان میدهد این زیارت، برخاسته از شوق و محبت است، یا به جهت آنست که زائر، خود را در برابر سلطان اقلیم جوانمردی و خورشید سپهر عصمت و شهادت، کوچک میشمارد و در راه او، رنج سفر پیاده را بر خود هموار میکند و هر دو ارزشمند است.
در عراق، از سالها پیش چنین رسم است که هیئتها، دستهها و کاروانهایی کوچک یا بزرگ، در ایام خاصی، از بصره، بغداد و عمدتا از نجف، برای زیارت کربلا پیاده حرکت میکنند. به ویژه در ایام زیارتی خاص مثل نیمه شعبان، اول رجب، ایام عاشورا و اربعین بیشتر و پر شکوهتر است و اغلب، راه کنار ساحل فرات را انتخاب میکنند که از نجف تا کربلا ۱۸ فرسنگ است و چند روز طول میکشد. در این کاروانهای زیارتی پیاده، علمای بزرگ هم شرکت میکردند، همچون میرزای نایینی، آیه الله کمپانی، سیدمحسن امین، و بسیاری از علمای معاصر. در این مسیر، دیدار با عشایر و فعالیتهای تبلیغی هم انجام میگرفت و شعارهایی هم مطرح میشد و روضه خوانی برگزار میگشت.
در ایام حکومت بعثیها، این پیادهرویهای پر شکوه، آن هم از طریق جاده غیر رسمی کنار فرات، رنگ مبارزه و مخالفت با رژیم عراق هم به خود میگرفت و یک بار هم در ایام اربعین حسینی در سال ۱۳۹۷ ق. به درگیریهای سخت میان نیروهای بعثی با انقلابیون شیعه و کاروانهای زیارتی در طول راه و در حرم ابا عبدالله الحسین(علیهالسلام) انجامید و کشتهها و مجروحان بسیاری داد، و به «اربعین خونین » معروف شد.
در کوی عشق، درد و بلا کم نمیشود از باغ خلد، برگ و نوا کم نمیشود
تیغ شهادتست دل گرم را علاج این تشنگی به آب بقاء کم نمیشود
قاصد، تسلی دل عاشق نمیدهد شوق حرم به قبله نما، کم نمیشود
ایرانیان و اسلام
ایرانیان و اسلام
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله
أعظَمُ الناسِ نَصيباً فى الإسلامِ أهلُ فارِسَ
بزرگترين سهم را در اسلام، مردم ايران دارند
حکمتنامه پیامبر اعظم(ص): ج 5، ح 3780
وهابی ها در ایران چه می کنند
وهابی ها در ایران چه می کنند؟
اسناد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد در برخی استان های مرزی کشور ، برخی مدارس دینی که به نام اهل سنت تاسیس شده ، نسبتی با آموزه های نحله های شناخته شده اهل سنت نداشته و تعالیم آنها صددرصد وهابی است و عمدتا” متمرکز بر آموزش عقاید ضد شیعی هستند.
یکی از اصلی ترین حامیان مالی مدارس وهابی ایران فردی در کشور امارات است که تمام دارایی اش از طریق تجارت سیگار «وینستون لایت» به دست آمده است.
اگر چه اهل سنت ایران، صدها سال است در کنار اهل تشیع تعامل متقابل احترام آمیزی دارند، اما طی چند سال اخیر تحرکاتی در برخی مناطق سنی نشین برای ایجاد تقابل با شیعه از طریق آموزه های وهابیت آغاز شده که اخیرا” این تحرکات رشد فزاینده ای گرفته است. نکته جالب اینکه همزمان با این حرکت های افراطی گرایانه به نام اهل سنت، هر از چند گاهی، جزوات و کتب حاوی اهانت به باورهای اهل سنت از جانب برخی گروه های خاص که اتفاقا” با نظام شیعی ایران در تقابل هستند توزیع می شود که این دو حرکت به صورت مکمل یکدیگر در ایجاد تقابل سنی و شیعه عمل می کنند.
تاسیس مدارس وهابی به نام اهل سنت
اسناد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد در برخی استان های مرزی کشور، برخی مدارس دینی که به نام اهل سنت تاسیس شده، نسبتی با آموزه های نحله های شناخته شده اهل سنت نداشته و تعالیم آنها صددرصد وهابی است و عمدتا” متمرکز بر آموزش عقاید ضد شیعی هستند. دانش آموزانی که دوره راهنمایی را پشت سر می گذارند، با مدرک سیکل وارد این مدارس که دوره ای 4 ساله دارند، می شوند. این مدارس به صورت شبانه روزی با امکانات رفاهی عالی اداره می شوند. دانش آموزان از صبح تا بعد از ظهر در این مدارس به سر می برند و برای اینکه از مدارک رسمی تحصیلی نیز عقب نمانند، در دبیرستان های شبانه دولتی ثبت نام می کنند و تا اخذ مدرک دیپلم ادامه تحصیل می دهند.
در این 4 سال، عقاید و تفسیرهای عقیدتی وهابیت را به عنوان عقاید صحیح به دانش آموزان تزریق می شود و بعد از چهار سال فازغ التحصیل می شوند. چون دراین مدارس بنیه دروس عربی دانش آموزان قوی می شود، عده ای پس از 4 سال به مدارس تربیت معلم و رشته دبیری می روند، اما عده ای دیگر از این دانش آموزان به مدارس بالاتر وهابیت - بعضا” در خارج ایران- اعزام می شوند تا مدارج عالی تر را کسب کنند.
در کنار مدارس دینی وهابی ها، این گروه توانسته اند دبیرستان هایی غیرانتفاعی نیز ایجاد کنند تا بهتر بتوانند دانش آموزان را کنترل کنند.
نتیجه فعالیت این مدارس وهابی طی چند سال اخیر این بوده که توانسته اند در دانش آموزان و طلاب استحاله و دگرگونی ایجاد کرده و سنی های اشعری و شافعی را به وهابی های دو آتشه تبدیل کنند.
مدارس وهابی ازکجا تامین می شوند؟
قیام امام حسین (ع) - درس چهارم:
4- آزادگی
عاشورا، نماد آزادگی است و حضرت سیدالشهدا(ع) سرور آزادگان. همو که در پاسخ کسانی که بیعت با یزید را از ایشان میخواستند تا در امان بماند، میفرمود: آگاه باشید! ناپاک زاده فرزند ناپاک زاده، مرا میان دو چیز مجبور کرده است: بین مرگ و ذلت، ولی هیهات که ما ذلت و خواری را بپذیریم. خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنان روا نداشته است و دامنهای پاک و دارای اصالت و شرف و خاندان دارای همت والا و عزّت نفس ما هرگز اجازه نمیدهد اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتنمندانه ترجیح دهیم.
سرباز کوی عترت ....
نام من سرباز کوی عترت است / دوره آموزشی ام هیئت است
پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار / سر درش عکس علی با ذوالفقار
ارتش حیــدر محــل خدمتم / بهر جانبازی پی هر فرصتم
نقش سردوشی من یا فاطمه است / قمقمه ام پر ز آب علقمه است
رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است / زینب آن را دوخته پس مشکی است
اسـم رمز حمله ام یاس علــی / افسر مافوقم عباس علی (ع)
یا حسین مظلوم....
عالم همه قطره و دریاست حسین ،
خوبان همه بنده و مولاست حسین ،
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ،
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
....اربعین
اربعین؛ روز زیبایی حقیقت، روز زیارت چشمها از زیباییهای کربلا، روز تماشای واقعه عاشورا، روز به گل نشستن خون ذبح عظیم کربلا.
اربعین؛ پایان شمرها و حرمله ها، پایان قهقه ها و هوسرانی ها، پایان تشنگی ها، پایان هراس دخترکان
اربعین؛ روز «نَصْرٌ مِنَ اللّهِ وَ فَتْحٌ قَریبٌ»، روز پیروزی خون بر شمشیر، روز جاودانگی حسین علیهالسلام .