معنی الله اکبر(حتماًبخونید!جالبه!)
همیشه فکر می کردم الله اکبر یعنی خدا بزرگتر است . ولی نمی دونستم بزرگتر از چی . شنیده بودم که امام صادق (ع)در کتاب توحید صدوق باب 45 فرموده :
الله اکبر ان یوصف : خدا بزرگتر از آن است که وصف شود .
ولی این کلام هم راضیم نمی کرد . تا اینکه یه چیزایی در مورد آسمان و فضا و سیارات و ستارگان و کهکشانها و … فهمیدم و راجع بهش کمی فکر کردم .
قبل از اینکه ادامه حرفامو بگم می خوام قدم به قدم با هم پیش بریم و همینطور که جلو می ریم تصور کنیم . باید قدرت ذهنمون رو تقویت کنیم تا بتونیم این مسایلی که می خوام بگم رو در فکرمون جا بدیم . البته جا دادن این چیزها هم خودش معجزه الهی است که در ذهن کوچک و ناقص ما تا حدی جا می گیره خیلی دوست داشتم تصاویر حرفامو هم داشتم ولی نشد دیگه . شما ببخشید .
زمینی که ما توش زندگی می کنیم خیلی بزرگه . اینو وقتی متوجه میشیم که از بالای کوه یا از هواپیما به زمین نگاه می کنیم . می بینیم که ما در زمین نقطه ای هستیم در برابر عظمت و بزرگی زمین .
حالا یه کم می آییم بالاتر از زمین خارج می شیم . می بینیم یه منظومه شمسی داریم با 9 سیاره که 4 تای اون از زمین کوچکتر و 4 تاهم از زمین بزرگتره .سیاره مشتری بزرگترین سیاره منظومه شمسیه . اندازه این سیاره 1300 برابره زمین ماست . خوب یادمون باشه ما الان کجا زندگی می کنیم توی زمین (که البته یه نقطه بودیم)
میرسیم به خورشید که یکی از ستاره های آسمونه . اندازه خورشید 1.5 میلیون برابر زمینه . یعنی زمین ما در برابر خورشید یه نقطه ناچیزه یادمون نرفته که ما هنوز روی زمین زندگی می کنیم . خوب تا حالا که هیچ شدیم .
یه کم می ریم بالاتر خورشید ما در میان میلیاردها ستاره آسمان جزء ستاره های کوتوله محسوب میشه و ستاره های متوسط چند برابر خورشید و البته ستاره های غول پیکر چند میلیون برابر خورشید هستند که خورشید در مقابل آنها یه نقطه به نظر می رسه .
بازم می گم حواسمون باشه که اندازه خودمون یادمون نره !!!
یه کم بالاتر که بریم می رسیم به کهکشان راه شیری که میلیاردها منظومه مثل منظومه شمسی در آن در حال گردش هستند و منظومه شمسی ما فقط یک نقطه از این کهکشان به حساب می آید .
دانشمندان تعداد منظومه های کهکشان راه شیری رو 400 میلیارد تخمین می زنند . راستی هنوز یادمون نرفته کجا هستیم !!!
برای توضیح باید بگم که اگه ما در هر ثانیه 3 نقطه روی کاغذ بذاریم 31 سال طول می کشه تا یک میلیارد نقطه روی کاغذ ثبت کنیم !!!
برای 400 میلیارد نقطه چقدر زمان لازمه ؟؟؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل !
بازم سوار سفینمون می شیم و بالاتر می ریم می بینیم که کهکشان راه شیری با این عظمتش یکی از چند صد هزار میلیارد کهکشان عالم دنیاست که در کناراونها مثل یه نقطه ناچیز به نظر می رسه .
خوب از اینجا وایسادیم آسمون دنیا رو داریم می بینیم . آسمان کهکشانها و ستاره ها که قرآن می فرماید : و زین السماء الدنیا بزینه الکواکب: ما آسمان دنیا را با ستارگان زینت دادیم .
اینجا با تمام کهکشانهایی که دانشمندان از شناخت و درک تعدادشون عاجز موندند فقط آسمان اول عالم است و امام معصوم می فرماید :
آسمان اول در برابر آسمان دوم همچون حلقه ای است در بیابان . الله اکبر و خدا بزرگتر است .
نسبت آسمان دوم به سوم هم همینگونه است . همینطور نسبت هر آسمان به آسمان بعدی تا می رسیم به آسمان ششم که نسبت به آسمان هفتم همچون حلقه ای است در بیابان . الله اکبر و خدا بزرگتر است .
این هفت آسمان عالم با تمام عظمت و همه ما فیها _ ملک _ رو تشکیل می دهند و هفت آسمان دیگر داریم که عالم ملکوت نامیده می شوند که اندازه هر کدام از آنها نسبت به آسمان قبلی همان نسبت حلقه است به بیابان . الله اکبر و خداوند متعال بزرگتر است .
بعد از همه این عوالم که ذهن کوچک توانایی تصورش رو هم نداره عرش الهی واقع شده و قرآن می فرماید :
الرحمن علی العرش استوی : خداوند هستی بخش بر عرش مستقر است . و بر تمام عالم اشراف دارد . الله اکبر
که البته مفاهیم بلندی دارد که ما را یارای فهم آن نیست . البته یادمون باشه که تصور نکنیم خدا از ما دوره چراکه خداوند با همه جلال و جبروتش می فرماید : انی اقرب الیه من حبل الورید : من از رگ گردن به شما نزدیکترم . امیدوارم که هنوز یادمون باشه چقدر بودیم و کجا زندگی می کردیم !
اینجا بود که من فهمیدم الله اکبر یعنی خدا از اونچه که ما فکرش رو بکنیم بزرگتره . سبحان الله . یعنی در ذهن ما نمی گنجد که خدا چقدر بزرگ است .
حالا یه کم به خودمون نگاه کنیم . یه نگاهی هم به عظمت و جلالت خداوند بیاندازیم . . . . . . . . .
کجاییم ؟ داریم چی کار می کنیم ؟ در مقابل کی داریم گناه می کنیم ؟ برای کی شاخ و شونه می کشیم ؟ اگه خدا با یه اشاره هستیمون رو قطع نمی کنه بخاطر این همه نافرمانی لطف اونه یا حق ما ؟ نماز نمی خونیم ؟ روزه نمی گیریم ؟ به بندگان دیگرش ظلم می کنیم ؟ مگه ما چی هستیم ؟ یه ذره هم نیستیم . تکبر در مقابل این همه بزرگی و عظمت یعنی چی ؟ غرور و فخر فروشی چه معنایی داره ؟ گناه و نافرمانی و رو گرداندن از خدا به چه قیمتی ؟ تنها چیزی که به ما ارزش و اعتبار میده اون روحی است که خدا از خودش در ما دمیده (ونفخت فیه من روحی) نباید این روح رو سالم نگهش داریم ؟ برای بدست آوردن یه قرون دوزار سر هم کلاه می ذاریم ؟ چرا حرص می زنیم ؟ خدای ما که این همه بزرگه به همه روزیشون رو می ده !
یه چیزی بگم اول خودم آتیش بگیرم شاید به دل شما هم نشست .البته از این روایت باید جان داد .
خداوند رحمن رحیم کبیر متعال علیم قدیر حنان منان دیان برهان مستعان غفار ستار عظیم اعلی می فرماید :
یا ابن آدم انی احبک فاحببنی !
ای فرزند آدم همانا من دوستت دارم پس تو هم مرا دوست داشته باش !
برخی خصایص و ویژگی های امام زمان (عج)
برخی خصایص و ویژگی های امام زمان (عج) مطابق احادیث و روایات عبارتند از:
1. از خاندان و ذریه پیامبر است
2. هم نام و هم کنیه پیامبر (ص) و شبیه ترین مردم به آن حضرت است
3. نهمین فرزند از فرزندان امام حسین (ع) است
4. اسم پدرش حسن (ع) است
5. مادرش سیده کنیزان و بهترین ایشان است
6. دوازدهمین امام و خاتم الائمه است
7. دارای دو غیبت صغری و کبری
8. عمر بسیار طولانی دارد
9. زمین را پر از عدل و داد میکند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد
10. گذشت روزگار او را پیر نمیکند
11. ولادتش پنهانی است
12. دشمنان خدا را میکشد و زمین را از شرک و ظلم پاک میکند
13. دین خدا را آشکار و اسلام حقیقی را در روی زمین گسترش میدهد و فرمانروای روی زمین میشود
14. با شمشیر قیام میکند
15. دارای نسبتهایی از انبیاست که از آن جمله غیبت است
16. روش او سیره پیامبر است
17. پس از آنکه مردم در آزمایش های سخت واقع شوند ظهور میکند
18. وقتی حضرت مهدی ظهور کند حضرت عیسی نازل میشود و پشت سرش نماز میخواند
19. پیش از ظهورش بدعت ها و ظلم و گناه و تجاهر به فسق و فجور رایج میشود
20. هنگام ظهورش منادی آسمان به نام او و پدرش ندا میکند که همه آن را میشنوند و ظهور آن حضرت را اعلام میکنند
21. پیش از ظهورش نرخ ها بالا میرود و بیماری ها زیاد میشود و جنگ های بزرگ برپا میشود و بسیاری کشته میشوند
22. پیش از ظهورش نفس زکیه و یمانی کشته میشوند و در بیدا (مکانی بین مکه و مدینه)خسوفی واقع میشود و دجال و سفیانی خروج میکنند و حضرت آنها را میکشد
23. پس از ظهورش برکات آسمان و زمین آشکار میشود و زمین آباد میگردد و هیچ کس غیر خدا را پرستش نمیکند
24. سیصد و سیزده نفر اصحاب او هستند که در یک ساعت به محضرش حاضر میشوند
25. معجزات بسیاری دارد و بسیاری به دیدار رحضرتش مشرف شده اند
دعای امام صادق(علیه السلام)هنگام خروج از منزل
ابـوحـمـزه گـویـد: حـضـرت صـادق (ع ) را دیـدم کـه هـنـگـامـى کـه مـى خـواسـت از منزل بیرون رود لبانش را مى جنبانید و بر در خانه ایستاده بود، عرض کردم : من شما را دیـدم کـه هـنگامى که از منزل بیرون آمدى لبانت را مى جنباندى آیا چیزى گفتى ؟ فرمود: آرى هـمـانـا انـسان چون از منزل بیرون رود هنگامى که خواهد بیرون رود سه بار بگوید: (((اللّه کـبـر))) و سـه بـار بـگـویـد: (((بـاللّه خـرج و بـاللّه دخل و على اللّه توکل ))) (سپس گوید:) (((اللهم افتح لى فى وجهى هذا بخیر و اختم لى بـخـیـر وقـنـى شـر کـل دابة انت آخذ بناصیتها ان ربى على صراط مستقیم ))) پیوسته در ضـمـانـت خداى عزوجل مى باشد تا خداوند او را بجائى که بوده است برگرداند
آیا با شنیدن لقب (قائم) باید از جا برخاست؟
میپرسند:چرا امام زمان (ع) با کلمه قائم و مهدی خوانده میشود و چرا بعضی با شنیدن لقب قائم برمیخیزد و می ایستد؟
پاسخ:
دربسیاری از روایات آن حضرت با القاب قائم و مهدی یاد شده و در مورد قائم بسیار میشد که در زمان ائمه علیه السلام بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب امامان به یاد امام زمان می افتادند و میفرمودند:قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت.
قائم یعنی قیام کننده نظر به این که قیام و نهضت حضرت مهدی جهانی است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتی نبوده است و آن حضرت با این عنوان خوانده میشود.
اما اینکه پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و با گفتن این کلمه برمیخیزند و می ایستند یک نوع عمل مستحبی و احترام و اظهار پیوند وانتظار به آن حضرت است و ضمنا مردم را به یاد نهضت و قیام حضرت مهدی(عج) می اندازد و برای آنها این تلقین عملی میشود که باید برخواست نهضت کرد و امیدوار بود و به زمینه سازی برای ظهور و قیام جهانی رهبری معصوم و قاطع که امید پیامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستی است پرداخت.
این کار حتی در زمان امام صادق در میان شیعیان معمول بوده و حتی نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا کلمه قائم ذکر شد امام رضا برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود((اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه)).خداوندا بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان
قابل توجه،آموزنده!!!
کوتاه! آموزنده!
مقاله ای با عنوان دولت پایدار حق
انقلاب یک تغییر دفعی و غیر تدریجی است، تحولی است که به یکباره روی می دهد.
این سخنی است که به سادگی بر زبان می اید ، اما بیان کننده هیچ چیز نیست مگر آنکه «علت تغییر» را دریابیم و از آن مهم تر ، «علت دفعی بودن تغییر» را . «تغییر» لازمه وجود جهان است و «زمان» لفظی است بیانگر همین تغییر. عالم هستی «ذات واحد» است متحول، و درست خلاف آنچه می پندارند، این تحول علت وجود زمان است ، نه بالعکس.
از اثبات این مدعا در می گذرم چرا که فرصت بسیار می خواهد و با این مبحث نیز چندان مرتبط نیست. و اما بشر، گذشته از تحولات فردی و جمعی ، تحولی دیگر نیز دارد که در آن فرد و جمع را از یکدیگر تفکیک نمی توان کرد. عالم هستی ذات واحدی است در حال تحول ، و بشر درپیوند با عالم هستی این سیر تحول کلی را نیز طی می کند. اگرمنتسب است به مولایمان علی (ع) که فرموده “اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر…"این سخن فقط استعاره ای ادبی نیست. تاویل این سخن آن است که در حقیقت این انسان است که او را باید «عالم اکبر» دانست، نه عالمی که بیرون از وجود انسان تا لا یتناهی گسترده است . مفهوم «بیرون» و «درون» اینجا درهم می ریزد. در ظاهر، بشر جزئی از عالم هستی است و اما در باطن، عالم هستی آینه تجولات درونی بشر است.
نباید پنداشت که بشر از سر صرقه دریکی از سیارات یکی از منظومه ها ی خوررشیدی کهکشان کعبه پا به دنیا گذاشته است و فارغ از باقی عالم ، سیر تجولی را در کره زمین طی کرده و اکنون نیز عالم پیرامون ما نسبت به آنچه در این سیاره خاکی میگذرد بی اعتنا ست. اگر بشر رابطه بین تحولات انفسی خود و عوالم آسمانی را در نمی یابد ، نباید بينگارد که چنین رابطه ای وجود ندارد .
عالم ذات واحدی است و غایت آفرینش بشر از غایت کل وجود جدا نیست و اگر در ماثورات دینی ما هست که پس از برقراری حکومت عدل جهانی _ که غایت تکاملی مقام جمعی بشر است _ قیامت صغرا نیز واقع می شود و همه عالم هستی در هم می ریزد و نظام دیگری به خود می گیرد ، و از همین جاست.یعنی هنگامی جهان به مقصد می رسد که آدم _ در مقام کلی خود _ به مقصد تکاملی خویش رسیده باشد …. و این تکامل را به مفهوم متعارف تکامل بیولوژیک ناشی از «تطور انواع» نگیرید ، که آن خرافه ای بیش نیست .
مقصد تکاملی یا غایت آفرینش آدم کجاست؟ من نمی دانم بدون تفکر و تامل در «طرح کلی عالم» چگونه می توان به حقیقت رسید. مورچه ای که تلاش میکند تا آذوقه زمستانش را جمع آورد نه در عالم تامل می کند و نه خود را می شناسد، و همین که بشر در طرح کلی عالم می اندیشد و در جست و جوی حقیقت است معلوم می دارد که او روحآ امکان محیط شدن بر عالم هستی را دارد، اگر چه جسمآ به خاک وابسته است و امکان پرواز نیز ندارد. و حقیقت هیچ چیز را بیرون از طرح کلی عالم نمی توان دریافت، چه برسد به حقیقت وجود انسان را که مظهر همه عوالم است.
خلاف تفکر علمی جدید ، «آدم» خود مقصد و مقصود خلقت کائنات است و همه عالم اکبر عرصه ای است تا این کهکشان کعبه و این منظومه خورشیدی خلق شوند و این سیاره خاکی که نگین انگشتری عالم است و حجت اولین و آخرین خداوند را در خود می پرورد . یعنی همه عالم خلق شده است تا آدم خلق شود و اگر قدمای ما می گفتند که زمین مرکز عالم است ،این سخنی نیست که کوپرنیک و گالیله با یک تلسکوپ بتوانند آن را نفی کنند . «زمین مرکز عالم است» یک حکم تمثیلی است و نباید آن را در کنار احکام علوم تجربی نهاد و حکم به صحت و سقم آن کرد و اگر نه ،با عقل علمی جدید همه معتقداتی که انسان از طریق وحی و تاویل یافته است خرافاتی مضحک بیش نیستند. زبان تمثیل زبانی از یاد رفته است و عقل علمی جدید که به تبع اطلاق احکام علوم تجربی بر کل عالم پدید آمده چه می تواند دریابد که «حیات بشر با حجت الله آغاز شده و به حجت الله پایان میگیرد» یعنی چه؟ این عقل جدید چه می تواند دریابد که «هبوط از برزخ یا بهشت مثالی وجود بشر به ارض اسفل» یعنی چه؟این عقل جدید چگونه می تواند طرح کلی حیات بشر را در قصه آفرینش آدم دریابد؟ و نمی دانم انسانی که تاریخ را بر «انتظار موعود» معنا نمی کند، چگونه می خواهد معانی جنگ ها و صلح ها و تحولات تاریخی و انقلاب هارا در یابد؟ و به راستی من نمی دانم اگر کسی طرح کلی حیات بشر در قصه آفرینش را در نیابد، چگونه می خواهد معتقدات بشر را نسبت به وحی و ارسال انبیا و دین و معاد….. معنا کند؟
حقیقت آخرین چیزی است که بشر _ در مقام کلی خویش _ به آن خواهد رسید و بنابراین ، «حکومت حق» که بر مطلق عدل بنا شده، آخرین حکومتی است که در سیاره زمین بر پا خواهد شد. همه تحولات تاریخی در حیات بشر «در انتظار موعود» صورت گرفته است، چه بدانند و چه ندانند. اگر بشر «تصویری فطری» از غایت آفرینش خویش نداشت، هرگز با «وضع موجود» مخالفتی نمی کرد و نیاز به تحول یک بار برای همیشه در وجودش می مرد. اما هرگز بشر به وضع موجود رضا نمی شود و به آنچه دارد بسنده نمی کند، چرا که از وضع موعود صورتی مثالی دارد منقوش در فطرت ازلی خویش، و تا وضع موجود خویش را با این صورت مثالی و موعود منطبق نبیند دست از تلاش بر نمی دارد.آیه “یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملا قیه ” تاویلی دارد و آن اینکه غایت تلاش انسان «لقای حقیقت» است _ چه انسان در حیثیت فردی خویش، چه در حیثیت جمعی، و چه در آن حیثیت کلی که بدان اشاره رفت.
رنج مقدس انسان ثمره معرفت وآگاهی است...
به علی علیه السلام خبر دادند که از طرف معاویه جمعیتی آمده اند و شهر انبار را غارت کرده اند، حتی زینتها و زیورهای زنان مسلمان و یا زنان کافری که در پناه مسلمانان بوده اند از آنها گرفته اند. علی وقتی که این مطلب را با اصحاب در میان می گذارد و آنها را تحریض می کند و بر ایستادگی در برابر این گونه تجاوزها در خطبه 27 نهج البلاغه، می فرماید: «فلو ان امرء مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما بل کان به عندی جدیرا، به راستی اگر مرد مسلمانی پس از این حادثه از غصه بمیرد شایسته ملامت نیست، بلکه به نظر من مرگ شایسته اوست».
حالا حساب بکنیم ببنیم خوب است انسان این امور را حس نکند و درک نکند تا در خوشی و آسایش باشد و یا آنکه خوب است حس کند و درک نماید و رنج ببرد. این درد و این رنج هزار بار بر آن آسایش ترجیح دارد. بعضی آرزوها هست که آرزوی مقدس است، بعضی از دردها و رنجها هم هست که محبوب و مقدس و قابل احترام است و انسانیت انسان وابسته به آنهاست. آن، رنجی است که برای خلق خدا و به خاطر آنها باشد، رنجی است که از حساس بودن و دراک بودن باشد. درست است که خود آدم احمق آن منظره زشت جهالت و لختی و بی حسی را درک نمی کند، ولی آنکه از نعمت ضمیر دراک و حساس برخوردار است خوب می فهمد که سوختن در آتش فهمیدن هزار بار بر آسایش لختی و جهالت ترجیح دارد. آدمی در خواب همه دردها و رنجها را فراموش می کند، آیا این دلیل است که خواب از بیداری بهتر است؟ بیداری خود مستلزم توجه و آگاهی است، توجه و آگاهی خود بخود یک رنج و غمی همراه دارد:
پس بدان این اصل را ای اصل جو *** هر که را درد است او برده است بو
هر که او بیدارتر پردردتر *** هر که او آگاه تر رخ زردتر
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت، هیچ پیغمبری به اندازه من رنج نکشید». بعضی از پیغمبران دیگر بیش از رسول اکرم رنج تن کشیدند و پیغمبرانی در گذشته بوده اند که به وضع فجیعی تحت شکنجه مردم واقع شده اند و به وضع فجیعی کشته شده اند، ولی از آنجایی که “هر که او آگاه تر پردردتر” هیچ کس به اندازه وجود مقدس او درد آگاهی و رنج حساسیت نکشید. در احد در حالی که عزیزانش، کسانی که به آنها نهایت علاقه را داشت مثل عمویش حمزه سیدالشهداء جلو چشمش به خاک و خون غلطیده بودند و دندان و پیشانی اش شکست، در عین حال برای همان مردمی که این جنایتها را مرتکب شده بودند استغفار می کرد و می گفت: «اللهم اهد قومی فانهم لایعلمون، پروردگارا قوم مرا هدایت فرما بدرستی که آنها نمی دانند».
مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی):
دهه فجر آئینه ای است که خورشید اسلام در آن درخشید وبه ما منعکس شد.
روز شمار انقلاب؛14بهمن
14بهمن؛دانشجویان ایرانی با حمله به سفارتخانه های ایران در کشورهای مختلف،نسبت به رژیم سلطنتی ایران ابراز انزجار کردند.