نمایشگاه حجاب وعفاف در مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)بیجاربرگزارشد.
گزارش برپایی نمایشگاه حجاب وعفاف در مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)بیجار:
با استعانت از خدای متعال وتوجهات حضرت ولی عصر(ارواحنا له الفداء)در مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)بیجار نمایشگاهی با عنوان حجاب وعفاف برپا گردید.
این نمایشگاه که باحضور حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا مرادی امام جمعه محترم شهرستان وفرماندار وجمع کثیری از مسئولین شهرستان افتتاح گردید ومورد استقبال بسیار گسترده ای از طرف عموم بانوان شهرستان وعلی الخصوص دانش آموزان مدارس مختلف شهرستان قرار گرفت ودانش آموزان از نزدیک با فضای حوزه علمیه آشنا گردیدند.
این نمایشگاه از سوی حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا صالحی مدیر محترم حوزه های علمیه خواهران استان مورد بازدید قرار گرفت.
شرح گزارش کامل آن بدین صورت به حضور شریف تقدیم می گردد:
فهرست گزارش برپایی نمایشگاه عفاف وحجاب توسط حوزه علمیه فاطمه الزهرا(س) بیجار:
1. اهداف نمایشگاه
2. مقدمات انجام شده جهت برپایی
3. به کار گیری نیروهای علاقمند به همکاری
4. افتتاحیه
5. بازدید مدیریت حوزه های علمیه خواهران از نمایشگاه عفاف وحجاب
6. بخشهای نمایشگاه
الف)غرفه تهاجم فرهنگی وحجاب
ب)حجاب در آیات وروایات
پ)حجاب ونکات پند آموز
ت)حجاب وواقعیتها از دیدگاهی متفاوت
ث)فروش کتاب ومصولات فرهنگی
ج)فروش نرم افزار با تخفیف ویژه طلاب
چ)فروش محصولات عفاف وحجاب
ح)غرفه کودک
خ)جایگاه مشاوره
د)مسابقه
ذ)پخش پاور پوینت
ر)کارگاه آموزشی
ز)هدیه
س) شهدا وحجاب
7. بازدید عموم
8. بازدید مدارس
9. نظرات وپیشنهادات
10.پایان کار وتقدیر از دست اندر کاران
با آرزوی ظهور هر چه زودتر امام زمان(عج) وقبولی اعمال ما شیعیان لازم به ذکر است که :
در اجرای برنامه هایی به این نحو غیر از انگیزه وفکر وتوان حتماً حمایت مسئولین می تواند
راهگشا وشور آفرین باشد، در ابتدای گزارش از مدیریت محترم استانی حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا صالحی ومدیر مدرسه فاطمه الزهرا(س) بیجار سرکار خانم به لسان نهایت تقدیر وسپاس را داریم که با حمایت نقدی وروانی وایجاد انگیزه آغاز گر این راه بودند،وآرزو مندیم که حق تعالی روز به روز بر توفیقاتشان بیافزاید.
1. اهداف نمایشگاه
با بررسی وضعیت موجود در جامعه ونیاز مبرم به رسیدگی به امر حجاب وپوشش در جامعه و تلاش جهت حضور ومبارزه در جبهه فرهنگی طبق فرمایشات مقام عظمای ولایت برخود فرض دیدیم که در حد توان وبینش اندک عرصه را خالی نکرده وگامی هر چند کوتاه برداریم.برپایی نمایشگاه حجاب وعفاف طرحی بود که در راستای این هدف اجرا گردید.
2. مقدمات انجام شده جهت برپایی
- برگزاری جلساتی توسط شورای مدرسه و پیش بینی طرح اولیه.
- ارائه درخواست کمک مالی وحمایت به مدیریت استانی جهت هزینه های پیش بینی شده.
- دریافت پاسخ موافقت استان با اجرای طرح
- سفارش کالاهای مورد نظر وهدیه ها
- خرید وسایل مورد نیاز
- و…
3. به کار گیری نیرو های علاقمند به همکاری
جهت همکاری در نمایشگاه به طلاب اعلام شد تا کسانی که علاقمند به همکاری می باشند اعلام نمایند واسامی کلیه علاقمندان جمع آوری گردید در جلسه ای ایشان توجیه شدند وکارها تقسیم شد.و در ادامه کار هر گروه به امور بخش خود رسیدگی کرد.
4. افتتاحیه
افتتاحیه نمایشگاه با حضور جمعی از مسئولین شهرستان: حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا مرادی امام جمعه محترم شهرستان،فرماندارو… پس از تلاوت قرآن توسط یکی از حضار برگزار شد .سرکار خانم به لسان مدیر مدرسه گزارشی پیرامون اهداف وبخشهای نمایشگاه به مسئولین ارائه نمودند؛به ایشان نیز بسته های فرهنگی (کارت ریحانه) اهداء گردید ودر پایان پذیرایی به عمل آمد.
5. بخشهای نمایشگاه
الف) غرفه حجاب وتهاجم فرهنگی
در این غرفه به برخی تهاجماتی که دشمن در مورد حجاب کرده است اشاره شده است وهدف افزایش آگاهی است.
محور مطالب سخنان مقام معظم رهبری (دامت برکاته) در بحث حجاب بود.
ب) حجاب در آیات وروایات
در این بخش سعی شد به برخی از آیات وروایاتی که به موضوع حجاب پرداخته اند اشاره شود.
پ)حجاب ونکات پند آموز
برخی جملات ومطالب می تواند تلنگری در بیدار کردن وجدان داشته باشند طلاب جملات زیبایی را که انتخاب کرده بودن در این غرفه به نمایش گذاشتند.
ت)حجاب وواقعیتها از دیدگاهی متفاوت
گاهی ظنز ،کاریکاتور وبیان غیر مستقیم می تواند بیانگر واقعیات به نحو موثر تر باشدوابزاری است برای تبلیغ وآگاهی. جملات پند آموز وزیبا وقابل تامل بود.
ث)فروش کتاب ومحصولات فرهنگی
با هماهنگی با یکی از انتشارات وپذیرش مرجوع تعداد محدودی کتب دینی در این غرفه به فروش گذاشته شد.
ج)فروش نرم افزار با تخفیف ویژه طلاب
نرم افزار های موسسه تحقیقاتی نور با تخفیف 25/0 ویژه طلاب ودانشگاهیان برای فروش در نمایشگاه به نمایش گذاشته شد.
چ)فروش محصولات عفاف وحجاب
با هدف ارائه الگوها وطرحهای مناسب با قیمتی پایین در نمایشگاه برخی پوشش ها جهت خرید به نمایش گذاشته شد.
ح)غرفه کودک
کودکان با کشیدن یک نقاشی هدیه ای دریافت می کردند که این کار با هدف جذب کودکان به مجموعه های دینی انجام شد،علاوه براینکه کودکانی که می توانستند با موضوع دینی وخانوادگی نقاشی کردند.
خ)جایگاه مشاوره
با توجه به جایگاه واهمیت مشاوره جهت راهنمایی بازدید کنندگان در بخشی از نمایشگاه جایگاه مشاوره در نظر گرفته شد که بیشتر به پاسخگویی به سئوالات دینی و مشاوره ازدواج وخانواده گذشت.
د)مسابقه
به بازدید کنندگان از نمایشگاه برگه ای حاوی آیات وروایات حجاب وعفاف داده شدودر روز آخر نمایشگاه3/12/91 ساعت 15 آزمون کتبی برگزار گردید.به برگزیدگان به تعداد 7 نفر مبلغ 000/10 تومان بن خرید از نمایشگاه داده شد. شرکت کنندگان در لیستی که عکس آن را مشاهده می نمایید ثبت نام می کردند تا در صورت تغییراتی در آزمون به آنها اطلاع داده شود.
ذ)پخش پاور پوینت
ویژه بازدید کنندگان از نمایشگاه که گروهی ویا از مدارس آمده بودند،از مطالب پاور پویت ها نیز استفاده می کردند.
ر)کارگاه آموزشی
دانش آموزان دبیرستان حدود 20 دقیقه در کارگاه آموزشی ما که توسط یکی از دانش آموختگان مدرسه اجرا می شد. شرکت می کردند.
ز)هدیه
به کلیه دانش آموزان شرکت کننده در نمایشگاه هدیه فرهنگی (بسته های کارت با موضوعات شهدا،رهبری،امام،تفحص،آیت الله بهجت و… -ویژه ابتدایی نیز کتابک های مختلف انتشارات کمال اندیشه )اهداء شد.
س)شهداء وحجاب
در فرهنگ ارزشمند ما شهادت جایگاه ارزشمندی دارد ووصیت نامه های شهدا نیز خط را به روشنی به مانشان می دهد .در این غرفه طلاب با ذکر جملاتی از وصیت نامه شهداونصب عکس آن بزرگان ایران اسلامی با تاثیری ویژه حجاب را از مسلمانان خواستار شدند.
6. بازدید مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان از نمایشگاه عفاف وحجاب
مدیر حوزه های علمیه خواهران استان کردستان حجت الاسلام والمسلمین صالحی(زید عزه) از نمایشگاه عفاف وحجاب مدرسه فاطمه الزهرا(س) بیجار بازدید نمودند.
7. بازدید عموم
عموم بانوان شهرستان ودانش آموزان به همراه مادرانشان از این برنامه استقبال کردند وبازدید نمایشگاه در حد مطلوبی بود.
8. بازدید مدارس
برخی مدارس سطح شهر دانش آموزان را جهت بازدید به نمایشگاه آوردند.که از بخشهای ویژه خود چون کارگاه ،پاور ،هدیه فرهنگی و…استفاده نمودند.
9. نظرات وپیشنهادات
دفتر نظرات وپیشنهادات در اختیار مراجعین قرار می گرفت و در مجموع از کار راضی بودند نکات تکرار شده به شرح زیر می باشد:
- علاقه به تداوم کار وتوسعه کمی وکیفی
- تشکر از برخوردها وراهنمایی خوب خواهران مسئول غرفه
- اذعان به خالی بودن جای این فعالتها در شهر
- درخواست تنوع کتب ونرم افزار
- و…
-
10. پایان کار وتقدیر از دست اندر کاران
در پایان نمایشگاه از کلیه طلابی که به انحاء مختلف در برپایی نمایشگاه نقشی داشتند تقدیر به عمل آمد.
وهابی ها در ایران چه می کنند ؟؟!!!
اگر چه اهل سنت ایران ، صدها سال است در کنار اهل تشیع تعامل متقابل احترام آمیزی دارند اما طی چند سال اخیر تحرکاتی در برخی مناطق سنی نشین برای ایجاد تقابل با شیعه از طریق آموزه های وهابیت آغاز شده که اخیرا” این تحرکات رشد فزاینده ای گرفته است. نکته جالب اینکه همزمان با این حرکت های افراطی گرایانه به نام اهل سنت ، هر از چند گاهی ، جزوات و کتب حاوی اهانت به باورهای اهل سنت از جانب برخی گروه های خاص که اتفاقا” با نظام شیعی ایران در تقابل هستند توزیع می شود که این دو حرکت به صورت مکمل یکدیگر در ایجاد تقابل سنی و شیعه عمل می کنند.
تاسیس مدارس وهابی به نام اهل سنت
اسناد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد در برخی استان های مرزی کشور ، برخی مدارس دینی که به نام اهل سنت تاسیس شده ، نسبتی با آموزه های نحله های شناخته شده اهل سنت نداشته و تعالیم آنها صددرصد وهابی است و عمدتا” متمرکز بر آموزش عقاید ضد شیعی هستند.دانش آموزانی که دوره راهنمایی را پشت سر می گذارند، با مدرک سیکل وارد این مدارس که دوره ای 4 ساله دارند، می شوند. این مدارس بصورت شبانه روزی با امکانات رفاهی عالی اداره می شوند. دانش آموزان از صبح تا بعد از ظهر در این مدارس به سر می برند و برای اینکه از مدارک رسمی تحصیلی نیز عقب نمانند، در دبیرستان های شبانه دولتی ثبت نام می کنند و تا اخذ مدرک دیپلم ادامه تحصیل می دهند. در این 4 سال، عقاید و تفسیرهای عقیدتی وهابیت را به عنوان عقاید صحیح به دانش آموزان تزریق می شود و بعد از چهار سال فازغ التحصیل می شوند. چون دراین مدارس بنیه دروس عربی دانش آموزان قوی می شود، عده ای پس از 4 سال به مدارس تربیت معلم و رشته دبیری می روند، اما عده ای دیگر از این دانش آموزان به مدارس بالاتر وهابیت - بعضا” در خارج ایران- اعزام می شوند تا مدارج عالی تر را کسب کنند.
در کنار مدارس دینی وهابی ها، این گروه توانسته اند دبیرستان هایی غیرانتفاعی نیز ایجاد کنند تا بهتر بتوانند دانش آموزان را کنترل کنند.
نتیجه فعالیت این مدارس وهابی طی چند سال اخیر این بوده که توانسته اند در دانش آموزان و طلاب استحاله و دگرگونی ایجاد کرده و سنی های اشعری و شافعی را به وهابی های دو آتشه تبدیل کنند.
مدارس وهابی ازکجا تامین می شوند؟
وهابی ها داخل ایران از نظر مالی پیوند محکمی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس خصوصا” عربستان سعودی و امارات متحده عربی دارند. آنها احساسات مردم این کشورها را نیز را نسبت به شرایط اهل تسنن در جمهوری اسلامی ایران تحریک می کنند و با مظلوم نمایی عنوان می کنند که ما تحت فشار هستیم و عقاید اهل سنت ایران درتنگنا قرار دارد. یکی از بزرگ ترین کشورهای حامی این تفکر، عربستان سعودی است.
یکی از بزرگترین پشتوانه های مالی وهابیون ایران در کشور امارات متحده عربی، فردی است که تمام دارایی هایش از طریق خرید و فروش سیگار«وینستون لایت» کسب کرده است. جالب است که برخی روحانیون وهابی اصولا” کشیدن سیگار را حرام می دانند.
تفاوت اهل سنت با وهابیون
بی انصافی است اگر فرقه افراطی و تکفیری وهابیت را به اهل سنت نسبت دهیم. وهابیت یک مرام عقیدتی است و هیچ ارتباطی به مذاهب شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی ندارد. اینها مذاهبی فقهی هستند در حالی که وهابیت، یک مرام تکفیری عقیدتی است.
اغلب اهل سنت ایران در استان های کردستان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان شافعی و اشعری بوده و شدیدا” از فعالیت وهابی ها نگرانند. حتی اهالی برخی از مناطق اهل سنت از نظام جمهوری اسلامی ایران انتظار دارند که با وهابی ها برخورد کند.برهمین مبنا، عده ای ازعلمای اهل سنت نیز نگرانی خود را از تحرکات این گروه اعلام کرده اند و گفته اند که عقاید خود را از جانب آموزه های افراطی آنها در خطر می بینند.
مسائل فراروی جمهوری اسلامی ایران
متاسفانه برخی مسئولین کشور هنوز شناخت دقیقی از فرقه وهابی ندارند و فرق یک روحانی سنی و وهابی را تشخیص نمی دهند. نکته دیگر اینکه هنوز خط مشی مشخصی در برخورد با این گروه تندرو دیده نمی شود. گاهی اوقات میان امام جمعه شهرستان و مقامات کشوری نظیر فرماندار در برخورد با فعالان این گروه ، رفتار دوگانه ای را شاهد هستیم.
به طورکلی درعقیده وهابی ، شیعه کافر و مشرک است و مال و جانش حرمت ندارد . در همین راستاست که فردی مثل عبدالمالک ریگی ده نفر را می کشد و عین خیالش هم نیست. با این روند انتظار فاجعه های بزرگ تری در آینده دور از ذهن نیست . یا اینکه چند سال پیش، وهابی ها وارد قبرستان اهل سنت بندرعباس شدند و تمام سنگ قبرها را خراب کردند و بهانه اشان این بود که سنگ قبر مظهر بت پرستی است و در مسلک ما حرام است. این در حالی است که در عقیده تشیع ، حتی وهابی هم مشرک تلقی نمی شود و مسلمان قلمداد می گردند.
اعتقاد به حضرت مهدی ( علیه السلام ) منحصر به شیعه نیست
عقیده به ظهور حضرت مهدی ( علیه السلام ) فقط مربوط به شیعیان و عالم تشیع نیست ،بلکه بسیاری از مذاهب اهل سنت( مالکی ، حنفی ، شافعی و حنبلی و … ) به این اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، این موضوع را در کتابهای فراوان خود آورده اند و احادیث پیغمبر ( صلی الله ) را درباره مهدی ( علیه السلام ) از حدیثهای متواتر و صحیح می دانند .
ضرورت غیبت آخرین امام(عج الله تعالی فرجه الشریف)
بیرون آمدن حضرت مهدی ( علیه السلام ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (علیه السلام ) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند ، و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی ، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن ” خلیفه خدا درزمین ” نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان . پس مشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد ، و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش می باشد . ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین علی ( علیه السلام ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد ، و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب شد در این باب سخن بسیار است و مجال تنگ ، اما برای اینکه خوانندگان به اهمیت وجود امام غایب در جهان بینی تشیع پی برند ، به نقل قول پروفسور هانری کربن - مستشرق فرانسوی - در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته ، می پردازیم :” به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق ، برای همیشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابر جا می دارد … تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - ختم شده می داند ، ولی ولایت راکه همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد ، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد - صلوات الله علیهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان وی ( به عقیده شیعه )زندهبوده وهست وخواهدبود،اوحقیقتی است زنده که هرگز نظ ر علمی نمی تواند او ر ا از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست ” یعنی با اعتقاد به امام حی غایب
واقعیتی غیر قابل انکار!!!!
شمشیر حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)
شمشیر مهدی ، سیف الله و سیف الله المنتقم است . شمشیری است خدائی ،شمشیری است انتقام گیرنده از ستمگران و مستکبران . شمشیر مهدی شمشیر انتقام از همه جانیان در طول تاریخ است . درندگان متمدن آدمکش را می کشد ، اما بر سر ضعیفان و مستضعفان رحمت می بارد و آنها را می نوازد .
روزگار موعظه و نصیحت در زمان او دیگر نیست . پیامبران و امامان و اولیاء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجای آوردند . بسیاری از مردم نشنیدند و راه باطل خود را رفتند و حتی اولیاء حق را زهر خوراندند و کشتند . اما در زمان حضرت مهدی باید از آنها انتقام گرفته شود . مهدی ع آن قدر از ستمگران را بکشد که بعضی گویند : این مرد از آل محمد ص نیست . اما او از آل محمد ( ص ) است یعنی از آل حق ، آل عدالت ، آل عصمت و آل انسانیت است . از روایات شگفت انگیزی که در مورد حضرت مهدی ع آمده است ، خبری است که از حضرت امام محمد باقر ع نقل شده و مربوط است به 1290 سال قبل . در این روایت
حضرت باقر ع می گویند : ” مهدی ، بر مرکبهای پر صدایی ، که آتش و نور در آنها تعبیه شده است ، سوار می شود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر می کند ” . و نیز در روایت امام محمد باقر ع گفته شده است که بیشتر آسمانها ، آباد و محل سکونت است . البته این آسمان شناسی اسلامی ، که از مکتب ائمه طاهرین ع استفاده می شود ، ربطی به آسمان شناسی یونانی و هیئت بطلمیوسی ندارد … و هر چه در آسمان شناسی یونانی ، محدود بودن فلک ها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسی اسلامی ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بیشمار و قمرها و منظومه های فراوان . و گفتن چنین مطالبی از طرف پیامبر اکرم ص و امام باقر ع جز از راه ارتباط با عالم غیب و علم خدائی امکان نداشته است
صورت و سیرت حضرت مهدی (ارواحنا له الفداء)
چهره و شمایل حضرت مهدی ( ع ) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده . استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش درشت .گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی - که از بیداری شب عارض شده -بر گونه راستش خالی مشکین . عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار .نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر ” .حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است . وی نهمین امام است از نسل امام حسین ( ع ) اکنون از نظرها غایب است . ولی مطلق و خاتم اولیاء و وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکیه کند ، و پرچم پیامبر ( ص ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گیتی جاری کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی کند .حضرت مهدی ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است . مهدی ( ع ) عادل است و خجسته و پاکیزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد . خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حکومت او ، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد .مهدی ( ع ) حق هر حقداری را بگیرد و به او بدهد . حتی اگر حق کسی زیر دندان دیگری باشد ، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدی ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سیاسی منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه - قبله مسلمین - مرکز حکومت انقلابی مهدی شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند …برخی به او بگروند ، با دیگران جنگ کند ، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی ، باقی نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی ، جز حکومت حقه و سیاست عادله قرآنی ، در جهان جریان نیابد . آری ، چون مهدی ( ع ) قیام کند زمینی نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حکومت مهدی ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند ، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد . مهدی ( ع ) با تایید الهی ، خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی در همگان پدید آورد … .مهدی ( ع ) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بیمانند دست یابند . حتی چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینه های زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگها از میان برود .در جهان جای ویرانی نماند ، مگر آنکه مهدی ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احکام مهدی ( ع ) و در حکومت وی ، سر سوزنی ظلم و بیداد بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند .مهدی ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد .
تحقیقی کوتاه در رابطه با توقعات امام زمان(عج) از شیعیان
پرهیز از افراط و تفريط:
امام زمام (عج) در توقيعي مي فرمايند:
«تقوا پيشه کنيد، تسليم ما باشيد و کار را به ما واگذاريد که بر ماست شما را از سرچشمه سيراب بيرون آوريم چنانکه بردن شما به سرچشمه از سوي ما بود … به سمت راست ميل نکنيد و به سوي چپ نيز منحرف نشويد.» (1)
توجه به آن حضرت همراه با محبت
امام زمان (ع) در توقيع شريفي خطاب به شيعيان مي فرمايند: «توجه خود را همراه با محبت و دوستي به سوي ما قرار دهيد و در مسير دستورات روشن و قطعي دين حرکت کنيد که همانا من براي شما خيرخواهي مي کنم و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نيکو بودن شما و رحمت و مهربانيمان بر شما، به سخن گفتن با شما نمي پرداختيم.»(2)
ولايت حضرت علي (ع)
در تشرف مرحوم علي بغدادي (ره) در مسير کاظمين، ايشان پرسش هايي را از محضر امام زمان (ع) مي پرسد از جمله مي گويد:
پرسيدم: «روزي نزد مرحوم شيخ عبدالرزاق که مدرس حوزه بود، رفتم. شنيدم که بر روي منبر مي گفت: کسي که در طول عمر خود روزها روزه باشد و شب ها را به عبادت به سر برد و چهل حج عمره بجاي بجاي آورد و در ميان صفا و مروه بميرد ولي از دوستداران و محبان و مواليان اميرالمؤمنين (ع) نباشد براي او چيزي محسوب نمي شود.» امام زمان (ع) فرمودند: «آري والله براي او چيزي نيست.»
توسل به حضرت زينب (ع) جهت تعجيل در فرج
در تشرف آقا شيخ حسن سامرايي (ره) در سرداب مقدس، حضرت فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زينب (ع) که فرج مرا نزديک گرداند.» (3)
عرضه اعمال به محضر مقدس امام زمان (عج)
در تشرف مرحوم شيخ محمد طاهر نجفي (ره) خادم مسجد کوفه، حضرت مي فرمايند: «آيا ما شما را هر روز رعايت نمي کنيم؟ آيا اعمال شما بر ما عرضه نمي شود؟»
شيعيان چرا ما را نمي خواهند؟!
مرحوم حاج محمد علي فشندي تهراني (ره) مي گويد که در مسجد جمکران سيدي نوراني را ديدم، با خود گفتم اين سيد در اين هواي گرم تابستاني از راه رسيده و تشنه است ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: آقا! شما از خدا بخواهيد تا فرج امام زمان (ع) نزديک گردد. حضرت فرمودند: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني ما را نمي خواهند. اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما مي رسد.»
اخلاص در عمل
يکي از علماي بزرگ اصفهاني مي گويد: «شبي در عالم رؤيا امام زمان (ع) را ديدم. به ايشان عرض کردم چه کنم که به شما نزديک شوم؟» فرمودند: «عملت را عمل امام زمان (ع) قرار بده.» من به ذهنم رسيد که يعني در مورد هر کاري ببين اگر امام زمان (ع) اين کار را مي کند تو هم انجام بده. پرسيدم: «چه کنم که در اين امر موفق باشم؟!» فرمود: «الاخلاص في العمل؛ يعني، در کارهاي خود اخلاص داشته باش.»(4)
بردباري و شکيبايي
در تشرف مرحوم سيد کريم پينه دوز (ره) از اخيار تهران که در خانه اجاره اي زندگي مي کرده است و با پايان يافتن مدت اجاره دچار رنج و زحمت مي گردد ضمن اينکه به او بشارت مي دهند، نگران نباشيد منزل درست مي شود مي فرمايند: «دوستان ما بايد در فراز و نشيب ها شکيبا و بردبار باشند.»(5)
تحصيل معارف اهل بيت (ع)
مرحوم آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني (ره) که سال ها در نجف اشرف نزد علماي بزرگ دانش آموخته بود و اجازه اجتهاد از مرحوم آيت الله ناييني (ره) داشت و به دنبال درک حقايق، مباحث فلسفه را نزد استادان فن تا بالاترين رتبه خوانده بود؛ مي گويد: «ديدم دلم آرام نگرفته و به درک حقايق عالم توفيق نيافته ام. رو به عرفان آوردن و مدتي از محضر استاد عارفان و سالکان آقا سيد احمد کربلايي (ره) استفاده مي کردم تا از نظر ايشان به حد کمال قطبيت و فناء في الله رسيدم. اما ديدم اين مطالب و اين رفتارها با ظواهر قرآن و سخنان اهل بيت عليهم السلام موافق نيست و به آرامش و اطمينان قلب نرسيده بودم.» مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني (ره) تنها راه نجات را در توسل به پيشگاه حضرت مهدي (ع) مي بيند، به همين جهت مي گويد: «خود را از بافته هاي فلاسفه و افکار عرفان خالي کردم و با کمال اخلاص و توبه به آن حضرت توسل پيدا کردم. روزي در وادي السلام نزد قبر حضرت هود و صالح عليهماالسلام در حال تضرع و توسل بودن که حضرت صاحب الزمان (عج) را مشاهده کردم.» ايشان فرمودند: «طَلَبُ المَعارِفِ مِن غَيرِ طَريقِنا اَهل البيت مُساوِقَّ لِلأنکارنا و قَد اَقامني الله و انا الحُجّه بنُ الحسن؛ يعني، جست و جوي معارف و شناخت طريق از غير مسير ما اهل بيت طهارت مساوي است با انکار ما و همانا خداوند مرا براي هدايت بشر برپا داشته است و من حجه بن الحسن هستم.» مرحوم اصفهاني (ره) مي گويد: «پس از آن از فلسفه و عرفان بيزاري جستم و تمامي نوشته هاي خود را در اين موارد به رودخانه ريختم و به سوي قرآن و احاديث پيامبر (ص) روي آوردم.»
کمک به مردم
در توقيعي شريف، به مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني (ره) دستور دادند: «اُرخِص نَفسَک وَ اَقبِل مجلِسَک فِي الدِّهليز واقضِ النّاس نحن نَنصُرکُ؛ يعني، خودت را براي مردم ارزان کن! و در دسترس همه قرار بده و محل نشستن خود را در دهليز خانه ات قرار بده تا مردم سريع و آسان با تو ارتباط داشته باشند و حاجت هاي مردم را برآورد، ما ياريت مي کنيم.»(6)
توجه به پدر و مادر
در احوالات يکي از محبان و شيعيان آمده که پدر پيري داشت و بسيار به او خدمت مي کرد. ايشان شب هاي چهارشنبه به مسجد سهله مي رفت اما پس از مدتي اين کار را ترک نمود. دليل آن را پرسيدند، گفت چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفتم در شب آخر نزديک مغرب تنها به مسجد سهله مي رفتم عرب بياباني را ديدم سوار بر اسب که سه بار به من فرمود: «از پدرت مراقبت کن.» من فهمديم که امام زمان (ع) راضي نيستند من پدرم را بگذرام و به مسجد سهله بروم.(7)
توسل به قمر بني هاشم (ع)
از مرحوم آيت الله مرعشي نجفي (ره) نقل شده است که يکي از علماي نجف اشرف که به قم آمده بود مي گفت: «مدتي براي رفع مشکلي به مسجد جمکران مي رفتم و نتيجه نمي گرفتم روزي هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم مولا جان! آيا بد نيست با وجود امام معصوم (ع) به علمدار کربلا قمر بني هاشم (ع) متوسل شوم و او را در نزد خدا شفيع قرار دهم؟!» در حالتي ميان خواب و بيداري امام زمان (ع) فرمودند: «نه تنها بد نيست و ناراحت نمي شوم بلکه شما را راهنمايي مي کنم که چون خواستي از حضرت ابوالفضل العباس (ع) حاجت بخواهي اين چنين بگو: يا أبالغوث ادرکني.»(8)
احترام به قرآن
در تشرفي که براي مرحوم حاج شيخ محمدحسن مولوي قندهاري در حرم مطهر ابوالفضل العباس (ع) روي داده است ايشان مي گويد ديدم قرآني روي زمين بر سر راه افتاده است به من فرمودند: «هوشيار باش و به قرآن احترام کن. من خم شم و قرآن را برداشتم و بوسيدم و در قفسه گذاشتم.»(9)
خدمت به محرومان
آقاي محمد علي برهاني مي گويد در خرداد 1358 هـ.ق براي رسيدگي به مردم محروم منطقه فريدن رفته بودم. هنگام بازگشت ماشين خراب شد و در بيابان تنها ماندم. ديدم چاره حز توسل به مولايم حضرت صاحب الزمان (ع) نيست، به آن حضرت متوسل شدن و گفتم: «يا اباصالح المهدي! ادرکني.» ناگهان وجود مبارک امام زمان (ع) تشريف آوردند و ضمن بشارت به آمدن وسيله نقليه فرمود: «ما هم اينجا رفت و آمد مي کنيم. شما هم خيلي مأجوريد چون خدمت به محرومين مي کنيد. و اين روش جدّم حضرت علي (ع) است. تا مي توانيد در حدّ تمکّن به اين طبقه خدمت کنيد و دست از اين کار بر نداريد که کار خوبي است.»(10)
روضه حضرت ابوالفضل (ع)
در تشرّف آقاي محمد علي فشندي تهراني (ره) پس از اينکه نماز امام حسين (ع) در شب هشتم ذيحجه را به او ياد مي دهند حاج محمد علي مي پرسد: «فردا شب امام زمان (ع) در چادرهاي حجاج مي آيد و به آنان نظر دارد؟» فرمود: «در چادر شما مي آيند چون فردا شب مصيبت عموريم حضرت ابوالفضل (ع) در آن خوانده مي شود.»(11)
ايران شيعه، خانه ماست
مرحوم آيت الله ميرزا محمد حسن نائيني (ره) در دوران جنگ جهاني اول و اشغال ايران توسط قواي انگليس و روس خيلي نگران بودند از اين که کشور دوستداران امام زمان (ع) از بين برود و سقوط کند. شبي به امام عصر (ع) متوسل مي شود و در خواب مي بيند ديواري است به شکل نقشه ايران که شکست برداشته و خم شده است و در زير اين ديوار تعدادي زن و بچه نشسته اند و ديوار دارد روي سر آنها خراب مي شود. مرحوم نائيني چون اين صحنه را مي بيند بسيار نگران مي شود و فرياد مي زند: «خدايا، اين وضع به کجا خواهد انجاميد؟» در همين حال مي بيند حضرت ولي عصر (ع) تشريف آوردند و با دست مبارکشان ديوار را که در حال افتادن بود گرفتند و بلند کردند و دوباره سر جايش قرار دادند و فرمودند: «اينجا (ايران شيعه)، خانه ما است. مي شکند، خم مي شود، خطر است ولي ما نمي گذاريم سقوط کند ما نگهش مي داريم.»(12)
مواظبت بر قرائت و خواندن قرآن
در تشرّف شيخ محمد حسن مازندراني که به بيماري سل مبتلا بوده است او را شفا مي دهند و به او مي فرمايند: «بر ت باد به مواظبت بر قرائت قرآن.» (13)
پی نوشتها :
(1) بحارالانوار ، ج 52 ، ص179
(2) بحارالانوار ، ج53، ص179
(3) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 251-184
(4) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 261
(5) کرامات العالمین ،ص118
(6) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 6، ص198
(7) نجم الثاقب ، ص 284
(8) توجهات حضرت ولی عصر ، ص 160
(9) ملاقات با امام زمان (عج) ، 330
(10)شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 113
(11)شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 149
(12)ملاقات با امام عصر (عج) ، ص 137
(13)برکات حضرت ولی عصر (عج)306
گرد آورنده:گمار -مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران
مقاله ای با عنوان تحول غربی و جامعه دینی
در مورد اسلام سخنانی در تأیید امكان جمع میان مؤلفههای مدرنیستی و سرمایهداری با اسلام یا مباینت آن دو گفته شده است. برای توضیح این مضمون باید بدانیم «اصلاح» در قاموس اسلامی به چه معناست.
اصلاح به معنای سامان دادن، بهینه ساختن و به نیكی درآوردن (1) و نیز «درست كردن، به سازش درآوردن، آراستن و به صلاح آوردن» است. (2)
اصلاح در قرآن در مقابل افساد است و افساد به معنی نابسامانی ایجاد كردن و از حالت تعادل بیرون بردن است. قرآن درباره اصلاح چنین میفرماید: «چون به آنان گفته شود در زمین فساد نكیند، میگویند ما خود اصلاح گریم. به هوش باشید كه آنان فسادگرانند و لكن نمیفهمند.» (3)
اصلاحطلبی به مفهوم قرآنی باید توأم با اعتقاد به خدا و در جهت اهداف الهی باشد؛ این نكته، اولین مركز مفارقت فرهنگ تحول در اسلام و غرب است. چرا كه مهمترین خصیصة مدرنیسم غربی، سكولاریسم و فرد محوری، پوچگرایی و دین گریزی است كه با مفهوم اصلاح اسلامی مباینت تام دارد.
قرآن كریم رسالت بزرگ پیامبران را اصلاح در زندگی مادی و معنوی انسانها برمیشمرد و پیامبران را مصلح معرفی مینماید. حضرت شعیب (علیه السلام) هزاران سال پیش فرمود: «ان ارید الا الاصلاح ما استطعت». (4) حضرت موسی (علیه السلام) نیز فرمود: «اصلح و لا تتبع سبیل المفسدین» (5)
باید گفت هدف قیام اصلاح طلبانة سید الشهدا (علیه السلام) نیز بازگشت به اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) بوده است. چرا كه میفرماید: «انما خرجتُ لطلب الاصلاح فی اُمّة جدی». (6)
معنای اصلاح در فرهنگ غرب، مرادف واژه «رفرمیسم» است. رفرم به اقدامی گفته میشود كه براساس آن برخی از جنبههای حیات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تغییر یابند، بدون این كه دگرگونی اساسی در جامعه صورت پذیرد. (7)
تحول در اسلام به معنای سیر و سلوك عِلمی و پیشرفت همه جانبه مسلمانان در ابعاد فرهنگ دینی است كه در آن عقلانیت و وحی در كنار یكدیگر لحاظ شده و عقل به مدد وحی، مقدس میگردد؛ این مضمون نیز با مؤلفه اصلی مدرنیته كه عقلانیت و خردگرایی محض است در مباینت كامل است. انسانگرایی كه محور مركزی تمدن غرب و فرهنگ مدرنیته به شمار میرود در قاموس اسلام مردود است، و انسان تنها در سایة ارادة الهی و تبعیت از قوانین شریعت به ارزش خویش میرسد، تفكر او در عرض وحی قرار میگیرد، بلكه این وحی است كه به مدد عقل انسانی میشتابد.
اسلام مدرنیزه گاه به معنای پوشاندن جامعه اسلامی بر قامت پدیدههایی است كه در محیط اسلامی بارور نشده و نتیجه طبیعی اندیشه در جامعة اسلامی نیست. میتوان گفت كه این اقدام توجیهسازیای آگاهانه یا ناخودآگاه است كه صورتهای گوناگونی به خود گرفته است؛ مانند كاوش در میراث و تاریخ در جهت یافتن اقداماتی مشابه برای نفی خصوصیت غربی از ارزشها و علوم و اختراعات غرب
نوكردن اسلام، امری است كه طرفداران و مخالفانی سر سخت دارد؛ آنان كه میان دین و فهم دین تفاوت میگذارند، به نو شدن اسلام معتقدند و آنان كه برای اسلام خاستگاهی جز خاستگاه الهی نمیبینند آن را نفی میكنند. گروه اوّل برای ایجاد تحول در اسلام و همچنین هماهنگ شدن با جریان مدرنیته، دست به مدرنیزاسیون كردن اسلام زدند و خواستند با این روش بدعتآمیز، محصولی مشترك از اسلام تحول یافته به واسطة مدرنیسم ارائه دهند. (8)
سخن درست این است كه تحول در اسلام حتماً در گرو این نیست كه قواعد تجدد و مدرنیته پذیرفته شود، بلكه توسعه و تحول در فهم دین، با حفظ مبانی و اصول و احكام دین، مسألهای است كه قبل از پدیدار شدن جریان تجدد وجود داشته است.
پی نوشت ها:
(1) راغب اصفهانی، مادة صلح.
(2) فرهنگ عمید، ص 347.
(3) بقره، آیه 11 و 12.
(4) هود، 88.
(5) اعراف، 122.
(6) افروغ، عماد، درآمدی بر آسیبشناسی اصلاحات، كتاب نقد، ش 16، ص 38 و 37.
(7) ظهیری، سیدمجید، نقدی بر قرائتهای لیبرالیستی از اصلاحات، اندیشة حوزه، ش 28، ص 222.
(8) شرفی، عبد المجید، اسلام و مدرنیته، ترجمة مهدی مهریزی، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 154 _ 151.
محمدی-حوزه علمیه ریحانه النبی
یورش به خانه وحی
افسانه يا واقعيّت؟
اخيراً يك فرد ناآگاه از تاريخ صحيح اسلام در منطقه سيستان و بلوچستان مقاله اى درباره دخت گرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله)نوشته و نام آن را «افسانه شهادت فاطمه زهرا(عليها السلام)» گذارده است. در اين مقاله پس از ذكر مناقب و فضايل آن حضرت، خواسته است شهادت و بى حرمتى را كه درباره آن حضرت انجام گرفته، منكر شود و بعضى ديگر، در سخنرانى هاى خود بر آن تأكيد دارند.
از آنجا كه بخشى از اين مقاله، تحريف روشن تاريخ اسلام است، ما را بر آن داشت كه به گوشه اى از اين تحريف و بيان بخشى از اين حقايق بپردازيم تا ثابت شود شهادت بانوى اسلام يك واقعيّت انكارناپذير تاريخى است
در اين نوشتار امور ذيل را پى مى گيريم:
1. حضرت زهرا(عليها السلام) در لسان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)
2. احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنت.
3. هتك حرمت خانه آن حضرت.
به اميد آنكه با تشريح اين نقاط سه گانه، نويسنده مقاله، در برابر حقيقت سر تسليم فرود آورد. و از نوشته خود نادم و پشيمان گردد و به جبران كار خود بپردازد.
اين نكته حائز اهميت است كه تمام مطالب اين نوشتار از منابع معروف اهل سنّت گرفته شده است.
1. حضرت زهرا(عليها السلام) در لسان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)
دخت گرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله) از مقام والايى برخوردار بود. سخنان رسول گرامى(صلى الله عليه وآله) در حقّ دخترش حاكى از عصمت و پيراستگى او از گناه است، آنجا كه درباره او مى فرمايد:
حضرت زهرا(عليها السلام) در لسان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)
«فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّي فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَني(1); فاطمه پاره تن من است، هر كس او را به خشم آورد مرا خشمگين كرده است». ناگفته پيداست كه خشم رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مايه اذيت و ناراحتى اوست و
سزاى چنان شخصى در قرآن كريم چنين بيان شده است:
«(وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ)(2); آنان كه رسول خدا را آزار دهند، براى آنان عذاب دردناكى است».
چه دليلى استوارتر بر فضيلت و عصمت او كه در حديث ديگرى رضاى وى در گفتار پيامبر(صلى الله عليه وآله)مايه رضاى خدا، و خشم او مايه خشم خدا معرّفى گرديده است، مى فرمايد:
«يا فاطِمَةُ إِنَّ اللهَ يَغْضِبُ لِغَضَبِكِ وَ يَرْضى لِرِضاكِ(3); دخترم فاطمه! خدا با خشم تو خشمگين،وبا خشنودى تو، خشنود مى شود».
به سبب داشتن چنين مقامى والا، او سرور زنان جهان است، و پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در حق او چنين فرموده:
«يا فاطِمَةُ! أَلا تَرْضينَ أنْ تَكُونَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ، وَ سَيِّدَةَ نِساءِ هذِهِ الاُمَّةِ وَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْمُوْمِنينَ(4); دخترم فاطمه! آيا به اين كرامتى كه خدا به تو داده راضى نمى شوى كه تو، سرور زنان جهان و سرور زنان اين امّت و سرور زنان با ايمان باشى».
2. احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنّت
محدّثان يادآور مى شوند، هنگامى كه آيه مباركه (فِى بُيُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ)(5) بر پيامبر نازل شد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) اين آيه را در مسجد تلاوت كرد،دراين هنگام شخصى برخاست و گفت:
اى رسول گرامى! مقصود از اين بيوت با اين اهميّت كدام است؟
پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: خانه هاى پيامبران!
ابوبكر برخاست، درحالى كه به خانه على و فاطمه(عليهما السلام)اشاره مى كرد، گفت:
آيا اين خانه از همان خانه هاست؟
پيامبر(صلى الله عليه وآله) در پاسخ فرمود:
بلى از برجسته ترين آنهاست.(6)
هتك حرمت خانه آن حضرت
پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) مدت نه ماه به در خانه دخترش مى آمد، بر او و همسر عزيزش سلام مى كرد(7) و اين آيه را مى خواند: (إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً).(8) خانه اى كه مركز نور الهى است و خدا به ترفيع آن امر فرموده از احترام بسيار بالايى برخوردار است.
آرى! خانه اى كه اصحاب كسا را در بر مى گيرد و خدا از آن با جلالت و عظمت ياد مى كند، بايد مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد.
اكنون بايد ديد پس از درگذشت پيامبر(صلى الله عليه وآله) تا چه اندازه حرمت اين خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شكستند، و خودشان صريحاً به آن اعتراف دارند؟ اين حرمت شكنان چه كسانى بودند، و هدفشان چه بود؟
3. هتك حرمت خانه آن حضرت!
با اين همه سفارشهاى مؤكّد، متأسفانه برخى حرمت آن را ناديده گرفته، و به هتك آن پرداختند، و اين مسئله اى نيست كه بتوان آن را پرده پوشى كرد.