بدون شرح


رئیس ساواك، حكم تبعید «سید علی خامنهای» به ایرانشهر را بیستم آذرماه ۱۳۵۶ تصویب میكند. ۸ روز بعد ایشان به همراه سه نظامی وارد ایرانشهر میشوند و به حجتالاسلام علی حجتی كرمانی، دیگر دوست تبعیدی خود میپیوندد. ایرانشهر با گرمای بالای ۶۰ درجه تابستانیاش، مقصد خوبی برای تبعیدیهای مخالف رژیم نبود. اما یكشنبه یازدهم تیر ۱۳۵۷ كه مصادف با شب ۲۷ رجب بود، هوا با روزهای دیگر فرق داشت. مردم ایرانشهر برای شركت در جشن بعثت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله راهی مسجد آل رسول میشوند. نماز مغرب به امامت آیتالله خامنهای اقامه میشود. به ركعت دوم كه میرسند، صدایی عجیب شبیه كشیده شدن شاخههای درخت خرما روی زمین به گوش میرسد. چیزی نمیگذرد كه سیل تمام ایرانشهر را فرا میگیرد. حادثهای كه پای آیتالله خامنهای را به خانههای مردم برای كمكرسانی به آنان باز میكند و مایه شناخت بیشتر ایشان و مردم از یكدیگر میشود. به بهانه سالگرد وقوع این رویداد به سراغ آقای علیاصغر پورمحمدی كه در آن سالها به ایرانشهر رفتوآمد داشته رفتیم و از خاطراتش از زمان تبعید رهبر معظم انقلاب به ایرانشهر پرسیدیم.
* اولین آشنایی، منبرهای ماه رمضان
آشنایی ما با حضرت آقا به سالهای ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷ برمیگردد. در واقع ایشان در ماه مبارك رمضان به رفسنجان تشریف آوردند تا منبر بروند و در آن ماه رمضان مهمان ما بودند. دلیل آمدن ایشان به رفسنجان هم به آشنایی با پدر ما آشیخعباس پورمحمدی در جریان كمكرسانی به زلزلهزدگان گناباد و كاخك و فردوس در جنوب خراسان برمیگشت. مردم رفسنجان به سرپرستی پدرم چند كامیون جنس برای مردم فردوس فرستاده بودند و پدرم در آنجا با آقای خامنهای آشنا شدند. همان سال یا سال بعدش آقا باز به رفسنجان آمدند. بعد كه رفتوآمدها بیشتر شد، ما هم به خانه ایشان در مشهد میرفتیم و آقا هم چند بار دیگر به رفسنجان آمدند.
خود رفسنجانیها خیلی به منبر آقا علاقه داشتند. ایشان در دو نوبت در رفسنجان منبر رفتند. یكی از این سلسله سخنرانیها در سال ۱۳۴۹ یا ۱۳۵۰ درباره امامت بود. بحث آقا درباره امامت این بود كه ما ائمه بزرگوار را یك انسان ۲۵۰ ساله میدانیم. این بحثها اینقدر جالب و جذاب بود كه مردم نمیدانستند چقدر در این جلسه نشستهاند. من هم این بحثها را ضبط كرده بودم كه ساواك آمد و همه نوارها را برد.
* امرِ مادر
بار دوم كه برای سخنرانی آمده بودند، سلسله سخنرانیهای ایشان نیمهكاره ماند. دلیلش هم این بود كه مادر ایشان از مشهد پیغام داد كه یكی از برادران آقا را گرفتند و به آقا پیغام دادند كه به مشهد بیایند. با اینكه دیگر اخویهای ایشان مشهد بودند، اما ایشان گفتند كه مادر امر فرمودند و من باید به مشهد بروم. ایشان اهمیت بسیاری برای پدر و مادر قائل بودند. بارها به ما تذكر میدادند كه شما وقتی با پدرتان راه میروید، باید پشت سر پدر راه بروید و احترام كنید.
در مشهد هم كه چند دفعه به خانه پدر ایشان رفتم، آقا دوزانو روبهروی پدرشان مینشستند و اخبار و اطلاعات داخل و خارج را به پدر میدادند. همه عالِمان مشهد یا خواص میدانستند كه آقا هر روز ساعت ۹ تا ۱۰ خانه پدرشان هستند. همیشه به ما توصیه میكردند اگر میخواهید عاقبتبخیر شوید، باید بیش از حد به پدر و مادر احترام بگذارید.
در سال ۱۳۵۵ كه برای ادامه تحصیل به دانشگاه مشهد آمدم، آقا یك تعارفی كردند كه شما كه جایی ندارید، بیایید خانه ما. ما هم ده روزی خانه ایشان ماندیم تا اینكه ایشان خواستند بروند تهران و من هم به مدرسه نواب مشهد رفتم.
* چه ایرادی دارد یاران انقلاب بیشتر باشند؟
وقتی ایشان را به ایرانشهر تبعید كردند، ما اولین بار بین دو ترم دانشگاه در بهمن ۵۶ بود كه با یكی دو نفر از همدانشگاهیها و دوستان به ایرانشهر آمدیم. یك كیف هم همراهمان بود كه محتویات آن، اعلامیههای جدید و چند كتاب بود.
یك پاسبانی دم در ایستاده بود و از ما پرسید: شما با كی كار دارید؟ گفتیم با آقای خامنهای؛ گفت باید بروید شهربانی ابراز هویت شوید. كیف را از دیوار انداختیم درون خانه آقا و به سمت شهربانی رفتیم. در مسیر دیدیم كه آقا و آقای هاشمینژاد و آقای طبسی و آقای حجتی كرمانی و یك نفر دیگر به طرف خانه میآمدند كه ما از روبهرو با آنها مواجه شدیم. ما حدود یك هفتهای مهمان آقا بودیم. سفر خیلی خوبی بود.

اما خدمت آقا كه بودیم، یك سری اعلامیههای جدید هم برای ایشان آورده بودیم كه ایشان هم دیدند. از جمله آنها، اعلامیهها و كتابهایی بود كه گروه فرقان نوشته بودند و بعضی از سورههای قرآن را تفسیر كرده بودند. آقا تورقی كردند و از همان صفحه اول كتاب ایراد گرفتند. ایشان گفتند اینها هر كسی هستند، خیلی بیسواد هستند و از دین و اسلام چیزی نمیدانند.
مثلاً گروه فرقان عبدالله بن اُبَی را با یك عبدالله دیگر اشتباه گرفته بود. خلاصه از همان صفحه اول چند ایراد گرفتند. اعلامیه گروه فرقان را هم خواندند كه اعلامیه بدی بود. مثلاً در آن آمده بود كه در مبارزه با رژیم، نمیشود كه بازاری و روحانی و دانشجو و كسبه با هم متحد باشند، بلكه مبارزه مردان آبدیده میخواهد و اینگونه مبارزه، مشتكوبیدن بر سِندان است. آقا اما گفتند كه در این انقلاب هرچه یاران ما بیشتر باشد، این چه ایرادی دارد؟ چه كسی گفته كه یك گروه خاصی باید باشند؟
البته آقا همیشه در جواب كسانی كه معتقد بودند كه در مبارزه، چپ و مسلمان نداریم و همه گروههای مبارز باید به هم بپیوندیم، مخالف بودند و میگفتند كه راه ما باید با گروههایی مثل كمونیستها جدا باشد و باید حریمها حفظ شود. مثلاً من یك كتابی به نام مبانی علم اقتصاد از رفسنجان تهیه كرده بودم كه جلد قرمزی هم داشت. این كتاب را به ایرانشهر بردم و به آقا دادم. آقا تورقی كردند و گفتند كه این كتاب خلاصه «كاپیتال» ماركس است. آقا میگفتند راه ما جدا است. مكتب ما اسلام است و همیشه پرچم اسلام برای ما مهمتر است.
* كسی كه گواهینامه ندارد …
اما سفر دوم ما به ایرانشهر در نوروز سال بعد بود. هم برای دیدن پدرم كه به زابل تبعید شده بود، به آنجا رفتیم و هم خدمت آقا رسیدیم. باد سردی هم میآمد. فكر كنم آقای راشد یزدی به تبعیدیهای ایرانشهر اضافه شده بودند. آقای رحیمی خرمآبادی و موسوی شالی هم بودند.
سفر سوم ما به ایرانشهر از این قرار بود كه با بعضی دوستان قرار گذاشتیم كه به ایرانشهر، سراوان و از آنجا به پاكستان برویم. البته من در رفسنجان دستگیر شدم و یك ماه در زندان بودم. به واسطه اینكه پدر و مادر حضرت آقا وسایلی و از جمله نامهای به من داده بودند كه به آقا برسانم. یكی از اتهامات من این بود كه رابط بین تبعیدیها هستم. پس از آزادی، برای دیدن ابوی به سراوان رفتیم كه آنجا خبر آوردند ایرانشهر سیل آمده است. بهسرعت به ایرانشهر رفتیم.
سیل تقریباً ۸۰ درصد از خانهها را خراب كرده بود و حضرت آقا یك پایگاهی دایر كرده بودند به نام كمك به سیلزدگان در مسجد آلرسول ایرانشهر. از یزد توسط آیتالله صدوقی و از رفسنجان آرد فرستاده بودند. اولین كمكی كه به مردم میكردیم، آرد بود. قرار بود كه حضرت آقا با یك ماشین پژو ۴۰۴ بروند و به وضعیت سیلزدهها رسیدگی كنند. به ما گفتند كه چه كسی گواهینامه دارد؟
از آن جمع فقط من گواهینامه داشتم. آقا گفتند به غیر من كه گواهینامه داشتم، كسی حق ندارد ماشین را براند. به همین دلیل، موقعی كه ایشان نمیخواستند رانندگی كنند یا نبودند، من رانندگی میكردم. روز اول ما رفتیم خانههایی كه سیل زده بود. یك راهنمای محلی هم داشتیم.
در كَپرها به زبان بلوچی میپرسیدیم توی این خانه چند نفر زندگی میكنند؟ بر اساس میزان افراد، یك حواله داده میشد كه خود آقا آن را امضا میكردند و تاریخ هم میزدند.
* در مسجدی مستقر شویم كه اختلاف پیش نیاید
روز اول این كار را ایشان انجام دادند و از روز دوم قرار شد من ادامه بدهم. به اتفاق آقای راشد یزدی یا آقای رحیمی خرمآبادی دقیقاً از زمان طلوع آفتاب راهمیافتادیم و تا حدود ساعت یازده شب مشغول بودیم. هر روز با یكی از روحانیون برای كمكرسانی میرفتیم تا بگوییم كه این كمكرسانی را روحانیون انجام میدهند.
خود آقا در حین گفتوگو با اهل تسنن بلوچها در كَپرهایشان تأكید میكردند كه ما روحانیون مبارز و از طرفداران آیتالله خمینی هستیم. پایگاه ما هم مسجد آلرسول است. به دلیل اینكه اكثریت جمعیت ایرانشهر از اهل تسنن بودند، آقا تأكید داشتند كه حتماً ما در مسجد آلرسول مستقر باشیم تا بحث شیعه و سنّی پیشنیاید. بهطور كلی آقا از پیش از پیروزی انقلاب هم قائل به وحدت شیعه و سنّی و منادی این وحدت بودند و با تندرویها مخالف بودند. میگفتند: ما نباید كاری كنیم كه وهن دین و مذهب شود.
سند ساواك درباره كمكرسانی به سیلزدگان ایرانشهر

چند روزی كه از كمكرسانی به سیلزدگان ایرانشهر گذشت، با كمكهایی كه از قم بیشتر توسط آیتاللهالعظمی گلپایگانی، از یزد توسط آیتالله صدوقی، از كرمان و از رفسنجان شده بود، آرد و روغن و چای به مقدار زیادی انبار شده بود. به همین دلیل به آقا گفتیم كه شما اجازه دهید به همه فقیرها كمكرسانی شود. با موافقت آقا شاید ده روز طول كشید كه ما كل ایرانشهر را طبق آماری كه وجود داشت، كمكرسانی كردیم. حتی به برخی شهرهای دیگری كه فقیر در آنجا زیاد بود، نیز كمك رسید.
* جشن یك هفتهای ولادت پیامبر برای وحدت
در جریان كمكرسانی اگر ما یك بداخلاقی یا تندی میكردیم، ایشان میگفتند محبت كنید، ما مهمان اینها هستیم. خودشان اینقدر به ایرانشهریها محبت میكردند كه علمای سنّی ایرانشهر، مولویها، معلمین ایرانشهر مرید آقا بودند.
نكته دیگر اینكه آقا به دلیل آشنایی و تسلط بر كتابها، تفاسیر، تاریخ، علم رجال اهل سنت و بهخصوص به شعرای عربزبان تسلط داشتند، با علمای اهل تسنن مراودات علمی هم داشتند. همچنین از دوران ایرانشهر به یاد دارم كه آقا در ماه ربیعالأول به ما گفتند: اهل تسنن در اینجا تولد حضرت رسول را دوازدهم ماه جشن میگیرند و ما شیعیان هفدهم. بعد آقا این بحث را مطرح كردند كه خوب است ما در مسجد هم دوازدهم را جشن بگیریم و هم هفدهم را. بعد هم بحث شد كه ما فاصله بین این دو روز را جشن بگیریم كه این اتفاق هم افتاد. میلاد پیامبر(ص) را از شب دوازدهم تا روز هفدهم ربیعالأول جشن گرفتیم.
برای دریافت تصویر در اندازه واقعی اینجا کلیک کنید
یکی از استادان شیخ مرتضی آقا تهرانی نقل می کرد که در خواب ، مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری رحمة الله را دیدم . پرسیدم :آیا شما در آن عالم عذاب هم می شوید ؟ فرمود : یک عذاب دارم و آن این حسرت و غصه است که چرا بیشتر به یاد خدا نبودم. دلم برای آن لحظاتی می سوزد که به یاد خدا نبودم .این بزرگ ترین عذاب برای من است.

براستی چرا انسان تا زمانی که در این عالم به سر می برد ، به یاد خدا و ذکر خدا توجه ندارد.باید بدانیم که اگر در این دنیا نتوانستیم خدا را یاد کنیم ، در آن دنیا نیز فرصتی داده نمی شود.بیاییم در شبانه روز ، فرصتی را به او اختصاص دهیم.در هنگام ظهر ، اگر هم کاری داریم، به نماز اهمیت بیشتری دهیم، چون هیچ کاری مهم تر از نماز و ملاقات با خدا نیست. این کار اثر دیگری نیز دارد ؛ به ویژه برای کسانی که خانواده تشکیل داده اند ، چرا که فرزندانشان نیز اهل نماز شده و برای نماز اهمیت قائل می شوند. یکی از علل بی توجهی فرزندان به نماز ، این است که هنگام نماز هر یک از پدر و مادر به کاری مشغول اند و لذا فرزند می پندارد که شاید نماز اهمیت چندانی ندارد، والا اگر بزرگ تر ها به نماز بایستند ، کودکان نیز می آیند.متاسفانه بسیاری از خانواده ها به این امر چندان توجهی ندارد ، اما آیا به راستی در برابر امور مادی و دنیوی نیز همین گونه ایم ؟ اگر با کسی وعده ای بگذاریم تا مبلغی پول از او بگیریم ، دیر و زود آن برای ما مهم نیست؟
حالا او پشت و پناه و پدر معنوی این همه کودک بود و قصه گذشت بر این پدر و فرزندان دلبند.
این روال از گذشته بود و بود تا به امروز رسید و اینک چند عکس به یاد مانده از دیدار های حضرت آیت الله خامنه ای (مدظلله) با فرزندان شهدا را با هم مرور می کنیم:
برای دانلو این اینفوگرافی زیبا اینجا کلیک کنید.
یکی از سؤالات درباره رجعت این است که برخی میگویند در اواخر عمر حضرت مهدی (عج) ابتدا حضرت علی (ع) و بعد امام حسین (ع) رجعت میکنند. چون بدن معصوم را معصوم باید به خاک بسپارد و بعد امام حسین بدن شریف امام علی (ع) را به خاک میسپارند آیا چنین امری وجود دارد و سپس بدن مطهر امام حسین (ع) را چه کسی دفن مینمایند؟
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم، در یادداشتی این مسأله را بررسی کرده است.
اعتقاد به رجعت هر چند از ضروریات اسلام نیست و شیعه در عین اعتقاد به رجعت و اینکه آن یک مسأله قرآنی و حدیثی است و از مکتب اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ گرفته شده است، آن را به عنوان ضروری دین نمیداند، به طوری که اگر کسی منکر آن شد، کافر باشد، حتی مذهب شیعه را نیز آنچنان با این مسأله وابسته نمیداند که اگر شخصی آن را منکر شد از مذهب شیعه خارج باشد، لذا طبق نقل مرحوم طبرسی در مجمع البیان بعضی از شیعیان رجعت را بدان گونه که اکثریت شیعه معترفند، قبول ندارند و میگویند: مقصود، رجعت حکومت به خاندان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در زمان ظهور حضرت مهدی ـ علیهالسلام ـ است. (۱)
در این مورد میتوانید به دو کتاب «اصل الشیعه و اصولها» نوشته مرحوم کاشف الغطاء، و «عقاید الامامیة» نوشته مرحوم علامه محمد رضا مظفر مراجعه نمائید. آنها در پاسخ به احمد امین مصری به این مطلب اشاره کردهاند.
اما با وجود روایات فراوانی که از ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ راجع به مسأله رجعت نقل شده به گونهای که اعتقاد به آن را ضروری میسازد، گرچه آن را ضروری دین ندانیم، ولی در عین حال یک مسألهای است که از بعضی جهات دارای ابهام و اجمال بوده و کیفیت آن به وضوح و تفصیل در روایات بیان نشده است، که از جمله آن تبیین دقیق زمان رجعت و ترتیب رجعت کنندگان میباشد.
از ظاهر برخی روایات استفاده میشود که رجعت ائمه ـ علیهمالسلام ـ بعد از ظهور ولی عصر ـ علیهالسلام ـ و پس از حکومت آن بزرگوار رخ خواهد داد که در آستانه رستاخیز و قیامت است، چنانچه از جابر بن یزید جعفی روایت شده که گفت شنیدم امام باقر ـ علیهالسلام ـ میفرمود: به خدا سوگند مردی از ما اهلبیت بعد از مرگش ۳۰۹ سال در جهان سلطنت میکند.
و نیز از امام صادق ـ علیهالسلام ـ نقل شده که فرمود: «… امام حسین با یارانش که با وی کشته شدند، در حالی که هفتاد پیغمبری که با حضرت موسی بن عمران برانگیخته شدند، با اوست. به دنیا بازگشت مینمایند، قائم انگشتر خود را به امام حسین ـ علیهالسلام ـ میدهد، و چون قائم رحلت کند، امام حسین ـ علیهالسلام ـ او را غسل میدهد و کفن میکند و حنوط کرده در قبر میسپارد. (۳)
بنابراین همان گونه که مراسم غسل و کفن و دفن و حنوط امام زمان ـ علیهالسلام ـ، بر اساس این روایات، به دست مبارک امام حسین ـ علیهالسلام ـ انجام میشود، میتوان گفت که: امام حسین ـ علیهالسلام ـ را نیز امیرالمومنین و سائر ائمه که رجعت میکنند و پس از آن حضرت به دنیا بر میگردند، غسل و کفن و دفن و حنوط خواهند کرد.
پی نوشت:
۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۱۰۳.
۳. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۰۳
اميرمومنان علي عليه السلام مي فرمايند: «برخي از نيکوترين خلق و خوي زنان، زشت ترين صفت اخلاقي مردان است، مانند تکبر، ترس و بخل، هرگاه زني متکبر باشد، بيگانه را به حريم خود راه نمي دهد، اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ مي کند و چون ترسان باشد از هر چيزي که به آبروي او زيان رساند فاصله مي گيرد.»
نهج البلاغه- حکمت۲۳۴
حجتالاسلام حسین دهنوی در همایش خانواده موفق با محوریت حجاب ـ تربیت اسلامی که ظهر امروز در سالن فرهنگسرای بانو حضرت زهرا (س) قزوین برگزار شد، با اشاره به راهکارهای استحکام روابط خانواده اظهار داشت: رعایت حقوق یکدیگر در زندگی زناشویی موجب استحکام آن میشود و مهر و محبت بین همسران را زیاد میکند.
دهنوی با اشاره به حقوق همسران نسبت به یکدیگر افزود: برای هر یک از زن و مرد چند اصل مهم وجود دارد که اگر به آنها پایبند باشند، زندگی توأم با آرامش و موفقیت را در کنار یکدیگر تجربه میکنند.
وی با بیان اینکه از جمله وظایف زنان این است که به مردان اقتدار دهند، عنوان کرد: یکی از آفتهای جامعه ما این است که برخی از زنان به همسران خود اقتدار نمیدهند و این ویژگی در سه گروه از بانوان آشکارتر است.
این کارشناس اضافه کرد: گروه اول کسانی هستند که سن آنها از همسرشان بیشتر است که در این موارد سعی میکنند مانند مادر با همسرشان صحبت کنند و این امر موجب خدشهدار شدن اقتدار مرد میشود.
دهنوی ادامه داد: گروه دوم بانوانی که تحصیلات بالاتری نسبت به شوهر خود دارند و گروه سوم بانوان شاغل هستند که به دلیل استقلال مالی در برخوردهایی که با همسرشان دارند، موجب خدشهدار شدن اقتدار مردان میشوند.
وی عنوان کرد: از دیگر وظایفی که زنان نسبت به مردان دارند این است که نیازهای غریزی آنان را برآورده کنند، غرور مردان را جریحهدار نکنند، از نظر عاطفی توجه بیشتری به آنان داشته باشند و به خانواده مرد به خصوص مادرش توجه داشته باشند.
کارشناس برنامه گلبرگ تصریح کرد: در مقابل، مردان نیز وظایفی نسبت به زنان دارند که در صورت رعایت آنها از بروز بسیاری از اختلافات خانوادگی جلوگیری کردهاند.
دهنوی افزود: این وظایف شامل توجه به نیازهای عاطفی زنان، حس تملک آنان و توجه به خانواده زن به خصوص پدر وی است.
۴ شرط ارتباط سالم میان دختر و پسر
وی در ادامه با اشاره به روابط دختر و پسر در جامعه بیان کرد: این روابط در صورتی که چهار اصل مهم این روابط رعایت شود اشکالی ندارد و حرام نیست.
دهنوی با بیان اینکه در درجه نخست باید توجه داشت که نگاه آنان به یکدیگر به قصد شهوت و لذت نباشد، ادامه داد: دومین شرط این است که در این روابط برای یکدیگر عاطفه خرج نکنند.
این کارشناس با اشاره به اینکه ارتباط دختر و پسر نامحرم نباید در مکان خلوت و دربسته باشد، یادآور شد: همچنین نوع و لحن صحبت کردن دختر در روابطی که با پسران دارد باید طبیعی و به دور از عشوه باشد.
دهنوی اضافه کرد: روابطی که در آنها این چهار اصل مهم رعایت میشود حتی اگر به ازدواج هم ختم نشود، چون وابستگی به وجود نیامده مشکلی ایجاد نمیکند و حرام نیست.
وی اذعان کرد: در صورتی هم که به ازدواج بینجامد، چون اصول اساسی روابط بین دو نامحرم رعایت شده، بسیاری از مشکلات به وجود نمیآید.
واجبات الهی برای ارتقای زندگی انسانهاست
کارشناس اجتماعی شبکه سه سیما گفت: واجبات و محرمات الهی که در دین مبین اسلام و روایات ائمه اطهار (ع) تأکید زیادی نسبت به آنها صورت گرفته، برای ارتقای زندگی انسانهاست.
دهنوی افزود: حجاب یکی از احکام نورانی اسلام است و مانند دیگر واجبات و محرمات دین مبین اسلام برای داشتن زندگی سعادتمندانه بشر توصیه فراوانی به آن شده است.
وی با اشاره به تأثیر مثبت معنویات در زندگی بشر ادامه داد: هر انسانی در زندگی به آسایش و آرامش نیاز دارد که در سایه پرداختن به فعالیتهای مادی و معنوی در کنار یکدیگر میتوان به آنها دست یافت.
دهنوی اضافه کرد: افرادی که با داشتن امکانات مادی فراوان، گرایشی به معنویات ندارند، آسایش دارند؛ ولی قطع و یقین از آرامش مورد نیاز در زندگی برخوردار نیستند.
وی با بیان اینکه نماز از جمله واجباتی است که آرامش در زندگی را برای فرد به دنبال دارد، گفت: نماز یکی از واجبات مؤکد دین مبین اسلام به شمار میرود که برپا داشتن آن آرامش و آسایش را برای فرد نمازگزار به دنبال دارد.
کارشناس اجتماعی صدا و سیما ادامه داد: از سوی دیگر نماز جلوی ارتکاب بسیاری از منکرات را گرفته و موجب میشود فرد نمازگزار بسیاری از اعمال زشت و ناپسند را از زندگی خود حذف کند.
*چادر مشکی حجاب برتر در کشور ماست
وی با اشاره به اینکه حجاب منحصر به چادر نیست، بیان کرد: در خصوص حجاب آنچه مد نظر دین مبین اسلام قرار دارد، پوشش است و چادر به ویژه رنگ مشکی آن، حجاب ملی و برتر در کشور ما به شمار میرود.
این کارشناس افزود: در دیگر کشورهای اسلامی مانند مالزی دیده میشود که بدون استفاده از چادر نیز حجاب بانوان به خوبی رعایت شده و در واقع تنوع پوششی که برای حجاب مورد استفاده قرار میگیرد، در چنین کشورهایی بیشتر است.
دهنوی گفت: در برخی خانوادهها نسبت به آموزش نماز و حجاب به دختران دیر اقدام میشود و چنین مواردی را به زمان رسیدن به سن تکلیف موکول میکنند که البته در بیشتر موارد به نتیجه مطلوب نمیرسند.
وی عنوان کرد: بهتر است که مادران از یک یا دو سال قبل از سن تکلیف نماز و رعایت حجاب را به دختران خود آموزش دهند تا با مشکلاتی از قبیل عدم پذیرش حجاب از سوی دخترشان روبهرو نشوند.
کارشناس اجتماعی صدا و سیما با اشاره به اینکه علاوه بر خانواده دیگران نیز در پذیرش حجاب از سوی دختران تأثیرگذار هستند، عنوان کرد: خانوادهها باید بدانند که علاوه بر تأثیری که خود روی دخترشان میگذارند، دوستان، همکلاسیها و حتی خانوادههایی هم که با آنها معاشرت میکنند، در پذیرش حجاب از سوی فرزندان دختر تأثیرگذار هستند.
دهنوی تصریح کرد: بنابر این به خانوادههای مذهبی که مسئله حجاب برای آنان بسیار حائز اهمیت است توصیه میشود در کنار اینکه خودشان به خوبی حجاب را رعایت میکنند، در انتخاب مدرسه مناسب برای دخترشان یا خانوادههایی که با آنان معاشرت خانوادگی دارند، بیشتر دقت کنند.
وی خاطرنشان کرد: در برخی موارد خانوادهها اظهار میکنند با وجود اینکه خود و اطرافیانشان نماز میخوانند و حجاب را رعایت میکنند، فرزندانشان پایبند به این موارد نیستند.
این کارشناس افزود: خانوادهها دقت داشته باشند که نماز خواندن و رعایت حجاب دو جنبه دارد که مهمترین جنبه آن ظهور و بروز آثار و برکات این واجبات در زندگی فردی و اجتماعی کسی است که به آنها میپردازد.
دهنوی اضافه کرد: علت اینکه فرزندان برخی از خانوادههای بانماز و باحجاب پایبند به نماز و حجاب نیستند، این است که آثار و برکات نماز و حجاب را در زندگی والدین یا اطرافیان خود نمیبینند.
دعای سه نفر طبق فرموده امام صادق علیه السلام مستجاب است.
همه آنها که به وجود خدای یگانه اعتقاد دارند خواسته های کوچک و بزرگ خویش را از او می طلبند.
در آموزه های دینی ما تاکید فراوانی بر دعا کردن شده و خود خداوند نیز سفارش کرده تا او را بخوانیم .برخی از دعاها نیز مورد استجابت قرار می گیرد و برخی بنا به مصلحت هایی که خداوند بدان واقف است به اجابت نمی رسد.اما دعای سه نفر طبق فرموده امام صادق علیه السلام مستجاب است.
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
سه دعا است که از خدا بازداشته نمی شوند ( مستجاب می شوند):
۱-دعا کردن پدر برای پسرش هرگاه که به او نیکی کند و دعای پدر بر ضرر پسرش هرگاه که پسر ،پدر را اذیت کند
۲- دعای مظلوم بر علیه کسی که به او ظلم کرده و دعای او به نفع کسی که او را باری کرده بود تا حقش را از ظالم بگیرد
۳-شخص مومنی که برای برادر مومنش دعا کند (البته)وقتی که به خاطر ما به او کمک کرده باشد و با او رفتاری برادرانه داشته است و دعای او بر علیه برادر مومنش وقتی که درمانده شده بود و برادر مومنش او را با این که توانش را داشت کمک نکند
(امالی طوسی ص ۲۸۰)
هر سه مورد فوق رابطه مستقیمی با حقوق متقابل پدر و فرزند،مظلوم و ظالم و توانگر و فقیر دارد .چرا که خداوند این سه گروه را بسیار گرامی داشته و از طرف مقابل نیز می خواهد تا حقوق آنها را مورد احترام قرار دهد.